دو هزار سال و هشت ماه

با ورود به دهه ۸۰ شمسی و بالا رفتن نرخ ازدواج، میزان مهریه نیز مسیر افزایش را پیش گرفت. قباله‌های نجومی نقل محافل شد: سکه، طلا، گل رز، سفر خارج: هر آنچه هیچ‌کدام از طرفین در خانه پدری آن را تجربه نکرده بودند.

«رسم ما اینه.»

«کی داده کی گرفته؟!»

«خانواده ما کسر شأن می‌دونند زیر ۸۰۰تا!»

«بچه خواهرم دو ماه پیش عقدش بود...»

بدهکاران مهریه زندان‌ها را پر کردند و پیشنهاد ۱۱۰ سکه‌ای به تصویب رسید. از سال ۱۳۹۱ با افزایش آثار سوء قباله‌های سنگین ضمانت اجرای حبس تنها تا سقف ۱۱۰ سکه به اجرا رسید. اما هنوز هم- باگذشت بیش از ۱۰ سال- ۲۰% از زندانیان جرائم غیر عمد را مردانی تشکیل می‌دهند که نتوانسته‌اند مهریه همسرشان را پرداخت کنند.

متهم

مرد ناله می‌کند: «اعسارم رد شد. دوباره دادخواست دادم. دادگاهش سه هفته دیگه است. ولی حکم جلب گرفته. من چیکار کنم خانم؟ آبرودارم. شاغلم. برم بین چاقوکش و موادفروش؟!»

برخی ممکن است به او بگویند: «اگه قاضی ببینه رفتید زندان براتون راحت‌تر اعسار می‌زنه.»

با افزایش قیمت طلا نسبت به درآمد و سبقت گرفتن بیش‌ازپیش ارزش مهریه در برابر توان مالی مرد، قانون به جست‌وجوی راه‌های دیگر پرداخت. طرح مالیات بر مهریه- تصویب نشده- حتی بیش از قوانین تصویب‌شده دیگر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و حاکمیت را به کسب درآمد از مهریه وصول نشده متهم کرد. از سوی دیگر زمزمه جایگزینی ۱۱۰ سکه با عدد ۱۴ سکه طنین‌انداز شد. ۷۵ میلیون تومان قیمت یک سکه. یک میلیارد و ۵۰ میلیون تومان قیمت ۱۴ سکه. مرد هنوز سکه‌ پانزدهم را بدهکار است، اما خبری از حبس نخواهد بود.

مهریه را دادنی کنیم

منطق مهریه بر «هدیه» بناشده، بخششی بر مبنای مهر که تجربه اجتماعی آن را به پشتوانه مالی زن و ثمره‌اش از یک زندگی مشترک تبدیل کرده است. این هدیه تبدیل می‌شود به یک بدهی بی‌انتها، حفره‌ای پایان‌ناپذیر. زنجیری که مرد، خود را تا پایان عمر گره‌خورده به آن می‌بیند و برای باز کردنش به روش‌های دیگر متوسل می‌شود. پرونده‌های قضایی بی‌شمار روی‌هم چیده می‌شوند و اختلافات زناشویی گاهی تا مرگ نزدیکان طرفین نیز پیش می‌رود.

قانون و حاکمیت در تلاش است میزان مهریه را کاهش و در مقابل، تحقق‌پذیری آن را افزایش دهد. اما باید پذیرفت تلاش حاکمیت به‌تنهایی راه به‌جایی نخواهد برد. آنچه درنهایت به سود طرفین خواهد بود این است که خانواده مرد بپذیرند مهریه حق زن است و مطالبه آن نباید به اختلاف و جدایی گره بخورد. در مقابل خانواده زن نیز لاجرم باید از مهریه‌های نجومی دست بکشند.  بپذیریم مهریه غیرقابل تحقق ثمره‌ای نخواهد داشت جز رفت‌وآمدهای بی‌پایان به شعب مختلف قضایی و زخم‌هایی عمیق که درد آن هرگز التیام نخواهد یافت.