آرامش بازارها در میانه توفان

در ۲ تیر ، درحالی که جهان در اوج نگرانی خود نسبت به قیمت نفت به سر می‌برد و انتظارها بیش از پیش به سوی تبدیل شدن درگیری به جنگی تمام عیار در خاورمیانه سوق پیدا کرده بود، قیمت نفت تنها اندکی افزایش یافت. این افزایش آن‌قدر ناچیز بود که تحلیل‌‌‌گران باتجربه آن را بیشتر نشانه‌‌‌ای از احتیاط دانستند تا اضطراب. همزمان در وال‌‌‌استریت و بازارهای لندن، آرامشی با چاشنی احتیاط حکم‌‌‌فرما بود که در تضاد کامل با موج گمانه‌‌‌زنی‌‌‌ها درباره آغاز جنگی جدید در منطقه‌‌‌ای حساس قرار داشت.

در ۳ تیر و همزمان با اعلام آتش‌بس از سوی طرفین، بازارها به نوساناتی دیگر تن دادند. پس از اعلام آتش‌‌‌بس، قیمت نفت و گاز کاهش یافت و سپس به دلیل تردید در پایداری توافق حاصل شده، مجددا اندکی افزایش یافت. با این حال نوسانات مشاهده شده در مقایسه با بحران‌های بزرگ گذشته، همچون انقلاب لیبی، بسیار ناچیز بودند. به عبارتی به نظر می‌رسید که بازارها انتظار شروع یک جنگ تمام‌عیار و طولانی‌مدت بین طرفین را نداشتند.

در مقابل افکار عمومی در سراسر جهان، درگیر سناریوهای آخرالزمانی از جنگ جهانی سوم بودند. با این حال سرمایه‌‌‌گذاران، با تمام حساسیتی که نسبت به رویدادهای ژئوپلیتیک‌ دارند، بر این باور بودند که وقایع از کنترل خارج نخواهد شد. در این شرایط حتی شرکت‌های بزرگ تحلیل‌‌‌ و صندوق‌های سرمایه‌‌‌گذاری که در زمان بحران‌‌‌ به استخدام نظامیان بازنشسته، استراتژیست‌‌‌های جنگی و لابی‌‌‌گرهای رده‌‌‌بالا متوسل می‌شوند، دست به چنین اقداماتی نزدند. این درحالی است که هیچ نشانه‌‌‌ای از تحلیل‌‌‌های پشت‌‌‌پرده ‌یا اطلاعات پنهانی وجود نداشت. درحقیقت آنها نیز مانند افراد عادی، اطلاعات خود را از بیانیه‌های رسمی، توییت‌‌‌های ترامپ و اخبار منتشرشده در رسانه‌های عمومی استخراج می‌‌‌کنند. تنها تفاوت این افراد با عموم مردم در نحوه خواندن داده‌ها نهفته بود.

در چنین شرایطی، تحلیل‌‌‌گران بازارها به‌‌‌جای توجه به تیترهای درشت خبرگزاری‌ها، به‌‌‌دنبال نشانه‌هایی ظریف از جمله سکوت مقامات نظامی، بی‌‌‌تحرکی در بنادر، ثبات در بازار طلا، نبود جهش در بازده اوراق قرضه بودند. این‌‌‌ها از جمله نشانه‌هایی هستند که بازار را به این نتیجه رساندند که درگیری، اگر هم ادامه داشته باشد، به درازا نمی‌‌‌کشد و فراتر از سطحی مشخص نخواهد رفت. از نگاه سرمایه‌‌‌گذاران، واقعیت این بود که هم ایران و هم اسرائیل دلایل قوی برای پرهیز از تشدید تنش‌‌‌ها دارند.

در آن‌‌‌سوی آب‌‌‌ها، دونالد ترامپ نیز نشان داد که علاقه‌‌‌ای به شروع جنگی دیگر ندارد. او که با وعده پایان دادن به درگیری‌‌‌ها به قدرت رسید، به‌‌‌خوبی می‌دانست که ادامه دادن جنگ با ایران، آن هم در سال انتخابات، می‌تواند به قیمت تخریب اعتبار سیاسی‌‌‌اش تمام شود. در این حالت برای هواداران MAGA هرگونه جنگی در خاورمیانه خیانتی به وعده‌های انتخاباتی اوست.

با این‌‌‌حال، نمی‌توان ریسک تشدید تنش‌ها را صفر در نظر گرفت. بازارها، اگرچه از آرامش نسبی برخوردار بودند، با این حال به‌‌‌دقت چند مورد خاص را رصد می‌کردند از جمله سرنوشت تنگه هرمز، ادامه دخالت آمریکا و حمله‌هایی از جنس تخریب زیرساخت‌های حیاتی دو کشور. 

در چنین شرایطی، اگر یکی از این سناریوها محقق می‌شد، بازارها واکنش شدیدی نشان می‌دادند به‌طوری که انتظار می‌رفت نفت رکورد قیمتی جدیدی را ثبت کند، بازارهای سهام افت بی‌سابقه‌ای را تجربه کنند و اوراق قرضه دولتی با افزایش ناگهانی در نرخ بازده مواجه شوند. اینها از جمله نشانه‌هایی هستند که معمولا در سایه ریسک‌‌‌های بلندمدت ژئوپلیتیک‌ بروز پیدا می‌‌‌کند. در آن سو به نظر می‌رسید وال‌استریت نسبت به این واقعه کاملا بی‌تفاوت است. نشانه‌ای که خبر از این داشت که ریسک جدی‌ای در راه نیست.

درنهایت می‌توان این‌گونه متصور بود که بازارها لزوما همیشه واکنش هیجانی و لحظه‌ای به وقایع نشان نمی‌دهند بلکه با دقت رویدادها را رصد کرده و این مساله موجب می‌شود اخبار به خوبی در دل نمودار قیمتی گنجانده شود.