صنعت فولاد اروپا در مسیر رسیدن به هدف توسعه پایدار گام برمی دارد
تحول دیجیتال فولاد سبز

یکی از نمونههای پیشرو در این مسیر، پروژه تحولی است که توسط گروه صنعتی آلمانی SHS – Stahl-Holding-Saar و شرکتهای تابعه آن، Dillinger و Saarstahl، به اجرا درآمده است. هدف این برنامه دستیابی به تولید فولاد با کربن خالص صفر (Net-Zero Emissions) تا سال ۲۰۴۵ است. اما آنچه این پروژه را متمایز کرده است، نگاه جامع و همهجانبهای است که فراتر از اصلاح خطوط تولید، به بازتعریف فرآیندهای تجاری، دیجیتالیسازی تعامل با مشتری و تحول فرهنگی درونسازمانی پرداخته است.
گذار از فولاد سنتی به فولاد سبز، صرفا با جایگزینی منابع انرژی یا نصب تجهیزات جدید محقق نمیشود. در واقع، پروژه SHS نمونهای از آن چیزی است که در ادبیات صنعتی از آن با عنوان پروژه براونفیلد یاد میشود؛ به این معنا که تحول در بستر زیرساختها، کارخانهها و سامانههای موجود انجام میشود. در مقابل، پروژههای گرینفیلد به معنای ایجاد یک زیرساخت کاملا نو هستند.
در قالب این پروژه براونفیلد، گروه SHS با هدفگذاری کاهش چشمگیر انتشار دیاکسیدکربن تا سال ۲۰۳۵، نوسازی کورههای بلند فولادسازی را آغاز کرده است. در ادامه، با سرمایهگذاری سنگین در ایالت زارلند آلمان، قرار است سوختهای فسیلی جای خود را به برق و هیدروژن سبز – به عنوان حامل انرژی پاک – بدهند. اما چنین تحولی تنها در سطح سختافزار متوقف نمیشود و نیازمند بازطراحی کامل زیرساختهای نرمافزاری، مدیریتی و ارتباطی است.
یکی از محورهای کلیدی این تحول، پیادهسازی یک سامانه نوین مدیریت ارتباط با مشتری است. این ابزار نهتنها اطلاعات مشتریان را متمرکزتر میکند، بلکه امکان مدیریت هوشمند فرآیندهای فروش، پشتیبانی، قیمتگذاری و تعامل پس از فروش را فراهم آورده است. در پروژه SHS، طراحی این سامانه در سال ۲۰۲۲ با اتخاذ رویکرد چابک آغاز شد. این رویکرد به جای طراحیهای خطی و بلندمدت، بر توسعه تدریجی و تکرارشونده با بازخورد مداوم تمرکز دارد. مدل اسکرام نیز بهعنوان چارچوب عملیاتی در این پروژه به کار گرفته شد، مدلی که بر همکاری بین تیمی، جلسات منظم و تحویلهای مکرر تاکید دارد.
اجرا و بهره برداری این پروژه تنها ۱ سال به طول انجامیده است. در فاز نخست، یک نسخه اولیه محصول توسعهیافته؛ نسخهای پایه که کارکردهای اصلی را پوشش میدهد و زمینهساز بهینهسازی سیستم میشود. در مرحله بعدی نیر دو فاز دیگر از پیادهسازی شده است و در سال ۲۰۲۳، این سیستم به مرحله بهرهبرداری کامل رسیده است.
یکی از نوآوریهای این سیستم جدید، استانداردسازی و اتوماسیون فرآیندهای پیچیده فروش است. برخلاف روشهای سنتی که عمدتا بر دانش فردی فروشندگان تکیه داشتند، سیستم جدید امکان تصمیمگیری دادهمحور را فراهم میسازد. در صنعت فولاد، که بسیاری از سفارشها برای صنایعی مانند انرژی بادی، خودرو و پلسازی هستند، موضوعاتی چون قیمتگذاری، زمان تحویل و حاشیه سود دارای پیچیدگیهای چندوجهی هستند. سامانه جدید با بهرهگیری از الگوریتمهای چندمتغیره، متغیرهایی چون قیمت مواد اولیه، هزینههای انرژی، سابقه فروش، و حاشیه سود را تحلیل کرده و قیمتگذاری را بهصورت پویا و شفاف انجام میدهد.
تحول دیجیتال در SHS دستاوردهایی در چند سطح داشته است. در سطح داخلی، تیمهای فروش اکنون به ابزارهایی مجهز شدهاند که برنامهریزی، مدیریت بازدیدهای مشتری، تحلیل بازار و شفافسازی قیمت را تسهیل میکند. ماژولهای CRM این امکان را میدهند تا ساختار قیمتگذاری بهصورت پویا و بدون درنگ تحلیل و به مشتریان گزارش شود. در سطح تولید، استفاده از دادهها به برنامهریزی بهینه ظرفیت تولید، تخصیص منابع و هماهنگی با زنجیره تامین کمک کرده است. در سطح مشتریان، بهرهگیری از پلتفرم تجربه مشتری به سازمانها امکان میدهد وضعیت سفارشهای، مدارک، گواهیها و زمان تحویل را بهصورت لحظهای رصد کنند. این قابلیت در پروژههایی با زمانبندی فشرده، مانند ساختوسازهای بزرگ، ارزش استراتژیک دارد.
تحول رخداده در گروه SHS را میتوان نمادی از یک تغییر پارادایم در صنعت فولاد دانست. صنعتی که دههها بر تولید انبوه و زیرساختهای سختافزاری تکیه داشت، اکنون در حال بازتعریف خود بر پایه اصولی چون پایداری زیستمحیطی، چابکی سازمانی، و هوش تجاری مبتنی بر داده است. این پروژه نشان میدهد که تحول دیجیتال در صنعت فولاد صرفا به معنی نصب یک نرمافزار نیست، بلکه به معنای تحول در شیوه تفکر، مدلهای عملیاتی، و فرهنگ سازمانی است. تجربه شرکتهای Dillinger و Saarstahl اکنون میتواند الگویی برای دیگر تولیدکنندگان فولاد در اروپا و فراتر از آن باشد. هر چه گذار به سمت سیستمهای دادهمحور و پایدار زودتر آغاز شود، آمادگی سازمان برای پاسخ به تحولات بازار، سیاستگذاریهای جهانی و انتظارات مشتریان بیشتر خواهد بود.