شرکتهای خصوصی در مواجهه با جنگ ناگهانی چگونه تاب بیاورند؟
در میدان بحران

در چنین شرایطی، شرکتهای خصوصی – بهویژه آنهایی که چرخههای نقدینگی روزانه یا هفتگی دارند – با مشکل میشوند. اگر یک روز تعطیلی برای این بنگاهها ضرر مالی دارد، جنگ میتواند آثار بلندمدتتری برای آنها داشته باشد. اما آیا راهی برای مقاومت، حفظ بقا و حتی بازسازی وجود دارد؟ پاسخ، در شناخت درست بحران، چابکی مدیریتی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در کوتاهترین زمان ممکن است. در این نوشتار، به بررسی راهبردها، تجربیات جهانی و پیشنهادهایی برای شرکتهای خصوصی در مواجهه با جنگ ناگهانی خواهیم پرداخت.
شناخت بحران: جنگ اقتصادی در بطن جنگ نظامی
در فضای جنگ، مفاهیمی چون سود، رشد و رقابت، جای خود را به بقا، تابآوری و پایداری میدهند. مهمترین تهدیدهایی که شرکتها با آن مواجه میشوند عبارتند از:
قطع زنجیره تامین و توزیع
اختلال در ارتباطات و زیرساختها
کاهش شدید نقدینگی
کاهش تقاضا و قدرت خرید مشتریان
خروج نیروی انسانی از شهر یا کشور
درک این تهدیدها نخستین گام برای پاسخگویی مناسب است. شرکتهایی که در زمان صلح طرحهایی برای مواجهه با بحران دارند، شانس بیشتری برای بقا خواهند داشت.
گام اول: تشکیل «اتاق بحران»
در لحظات اولیه آغاز جنگ، مدیران نباید زمان را از دست بدهند. تشکیل یک اتاق بحران (War Room) با حضور مدیرعامل، مدیر مالی، مدیر منابع انسانی و مدیر عملیات ضروری است. وظایف این اتاق عبارتند از:
بررسی وضعیت لحظهای شهر یا کشور
تصمیمگیری درباره باز یا بسته بودن شعب
تهیه نقشه جایگزین برای تامین و فروش
تدوین سیاستهای حفاظتی برای کارکنان
اولویتبندی بدهیها و مطالبات
اتاق بحران باید روزانه یا حتی ساعتی جلسات تصمیمگیری داشته باشد و تمامی کارکنان از مسیرهای ارتباطی امن و فوری استفاده کنند.
مدیریت نقدینگی در شرایط جنگی
برای شرکتهایی که تعطیلی آنها ضررهای مالی زیادی به دنبال دارد، حفظ جریان نقدینگی حیاتی است. راهبردهای زیر میتواند مفید باشد:
انجماد هزینههای غیرضروری: تمامی پروژههای توسعهای، تبلیغاتی یا رفاهی باید به حالت تعلیق درآیند.
بازنگری فوری در قراردادهای مالی: اگر تعهداتی دارید که در شرایط فعلی قابل اجرا نیستند، مذاکره مجدد با طرف مقابل را در اولویت قرار دهید.
فروش داراییهای غیرمولد: زمینهای بلااستفاده، خودروهای اضافی یا تجهیزات ذخیره، منبع نقدینگی موقت هستند.
تقاضای پیشپرداخت از مشتریان وفادار: ارائه تخفیف یا مشوق در ازای پرداخت نقدی میتواند به ادامه حیات مالی شرکت کمک کند.
همچنین، اگر کشور دچار بحران بانکی شود، شرکتها باید از پول نقد، ارز خارجی یا طلا به عنوان پشتوانه استفاده کنند.
حفظ جان کارکنان و اعتماد آنها
کارکنان، مهمترین سرمایه یک شرکت هستند. در دوران جنگ، وظیفه اخلاقی و استراتژیک شرکتها، محافظت از جان و روان کارکنان است:
امکان دورکاری فراهم شود، حتی اگر پیشتر زیرساخت آن فراهم نبوده باشد.
ساعات کاری کاهش یابد تا کارکنان بتوانند خانواده خود را مدیریت کنند.
ارتباط انسانی حفظ شود. پیامهای همدلانه از مدیران ارشد، تماسهای منظم و حتی جلسات مجازی انگیزشی، حس تعلق را تقویت میکند.
بستههای حمایتی تهیه شود. تهیه مواد غذایی، کمکهزینه اضطراری یا دسترسی به منابع درمانی، اعتماد کارکنان را افزایش میدهد.
تجربه شرکتهای اوکراینی در جنگ ۲۰۲۲ نشان داد که بنگاههایی که برای کارکنان خود پناهگاه و مسیرهای خروج امن فراهم کردند، بعد از جنگ نیز محبوبتر و موفقتر شدند.
انعطافپذیری عملیاتی: تغییر در محصول، بازار و روشها
شرایط جنگ، بازارها و نیازها را بهشدت دگرگون میکند. اگر کسبوکار شما بر پایه محصولی بنا شده که اکنون مشتری ندارد، زمان بازآفرینی است. راهکارها:
تغییر محصول یا خدمات بر اساس نیاز جنگی: مثلا کارخانه تولید پوشاک میتواند به تولید تجهیزات اضطراری بپردازد.
تمرکز بر بازارهای خارجی از طریق صادرات دیجیتال: اگر در زمینه فناوری، خدمات یا محتوای آنلاین فعال هستید، بازار جهانی را هدف بگیرید.
تغییر مدل فروش به آنلاین، سفارش تلفنی یا ارسال غیرمستقیم: فروشگاههای حضوری که نمیتوانند باز بمانند، باید به هر شکل ممکن به مشتریان دسترسی داشته باشند.
همچنین شرکتها میتوانند با یکدیگر مشارکت کنند: اشتراک منابع، شبکه توزیع مشترک یا حتی ادغام موقت میتواند بقا را تضمین کند.
فناوری به عنوان ناجی
در بحران جنگ، شرکتهایی که پیشتر دیجیتالی شدهاند، مزیت فوقالعادهای دارند. اما حتی در شرایط اضطراری هم میتوان با اقدامات سریع، فناوری را به خدمت گرفت:
راهاندازی فروشگاه آنلاین در چند روز
استفاده از نرمافزارهای رایگان مدیریت پروژه مانند Trello یا Notion
استفاده از پیامرسانهای امن برای ارتباط داخلی
آموزش سریع کارکنان در زمینه امنیت سایبری
در برخی کشورها، حملات سایبری همزمان با حملات فیزیکی انجام میشود. بنابراین، ایمنسازی اطلاعات، پشتیبانگیری منظم و مهاجرت به سرویسهای ابری امن یک ضرورت است.
نگاه میانمدت: باقی ماندن برای بازسازی
هدف اصلی شرکتها در دوران جنگ نباید سودآوری باشد، بلکه بقا تا زمان صلح و سپس بازسازی، هدف اصلی است. در این مسیر، چند نکته حیاتیاند:
ثبت مستندات خسارات
مذاکره با بیمهها و نهادهای دولتی برای حمایت اضطراری
ایجاد شبکهای از کسبوکارهای همصنف برای لابیگری یا درخواست کمک
تدوین سناریوهای خروج، مهاجرت یا انتقال موقت دفتر مرکزی به شهر امنتر
و مهمتر از همه، حفظ ارتباط با مشتریان حتی در صورت توقف کامل عملیات. یک پیام ساده از مدیرعامل در رسانههای اجتماعی با مضمون «ما هستیم، حتی اگر فعلا خدمات نداریم» میتواند سرمایه برند را حفظ کند.
الگوهای جهانی: از اوکراین تا سوریه
تجربه کشورهایی که در دهههای گذشته درگیر جنگ، اشغال یا بحرانهای حاد امنیتی شدهاند، نشان میدهد که حتی در بدترین شرایط نیز امکان حفظ بخشی از ساختار اقتصادی، زنده نگهداشتن فعالیتهای تجاری و حتی رشد در برخی حوزهها وجود دارد. شرکتهای خصوصی، از تولیدیهای کوچک گرفته تا استارتآپهای فناورانه، اگر راهکارهای خلاقانه و انعطافپذیر اتخاذ کنند، میتوانند نهتنها دوام بیاورند، بلکه در بازسازی اقتصاد پس از جنگ نقش محوری ایفا کنند. در این بخش به چند نمونه برجسته میپردازیم.
اوکراین: نجات با فناوری، توزیع منطقهای و مهاجرت هدفمند
در سال ۲۰۲۲، درگیری نظامی روسیه و اوکراین، بسیاری از کسبوکارها را به تعطیلی کشاند. اما واکنش سریع بخش خصوصی، بهویژه در حوزه فناوری و صادرات دیجیتال، تحسینبرانگیز بود. صدها شرکت نرمافزاری، طراح و ارائهدهنده خدمات آنلاین، به سرعت کارکنان خود را از مناطق درگیری به شهرهای غربی یا کشورهای همسایه منتقل کردند. لهستان، لیتوانی و مولداوی تبدیل به میزبان شرکتهایی شدند که کار خود را بهصورت دورکار ادامه دادند.
از سوی دیگر، کارخانههایی که امکان جابهجایی فیزیکی داشتند، خطوط تولید خود را از شرق کشور به شهرهای امنتر منتقل کردند و به تولید نیازهای جنگی روی آوردند. شرکتهای نساجی به تولید یونیفرم نظامی، کیفهای کمکهای اولیه و پوششهای استتاری روی آوردند. پلتفرمهای فروش آنلاین هم به جای تمرکز صرف بر بازار داخلی، صادرات کالاهای فرهنگی، آموزشی و صنایعدستی به اروپا را گسترش دادند.
سوریه: اقتصاد در سایه جنگ و نوآوری در مناطق خودگردان
در سوریه جنگزده، با فروپاشی زیرساختهای دولتی، آنچه باقی ماند، اقتصاد غیررسمی و شبکهای از کسبوکارهای محلی و خانوادگی بود. در شهرهایی مثل ادلب یا حلب، بازارهای سنتی دوباره با اتکا به «اعتماد محلی» شکل گرفتند. فروشندگان با مشتریان خود بر پایه شناخت شخصی معامله میکردند، نه قرارداد رسمی یا فاکتورهای الکترونیک.
در مناطق شمال شرقی، برخی کارآفرینان با حمایت سازمانهای بینالمللی، کسبوکارهای کوچک کشاورزی، تولید صابون، بستهبندی مواد غذایی و تولید پنلهای خورشیدی را راهاندازی کردند. حتی در میانه جنگ، سیستمهای پرداخت مبتنی بر موبایل در برخی مناطق رشد کرد.
لبنان: بحران اقتصادی و نقش خلاقیت فردی در تجارت
لبنان نمونهای از بحران اقتصادی بدون جنگ نظامی آشکار است. با سقوط ارزش پول ملی و بحران بانکی شدید، شرکتهای کوچک لبنانی، بهویژه در حوزه غذا، مد و طراحی، مسیر صادراتی جدیدی از طریق اینستاگرام، Etsy و سایر پلتفرمها ایجاد کردند.
لبنانیها با استفاده از شبکههای مهاجران خود در اروپا و آمریکای شمالی، به صادرات مستقیم محصولات دستساز، جواهرات سنتی و پوشاک پرداختند. همچنین با وجود قطعی برق و کمبود سوخت، کسبوکارها به پنلهای خورشیدی، تحویل موتوری و شیوههای غیرمتمرکز توزیع روی آوردند.
در دهه ۵۰ میلادی، کره جنوبی پس از جنگ ویرانگر با کرهشمالی، تقریبا هیچگونه زیرساخت صنعتی نداشت. اما حتی در میانه جنگ، شرکتهایی مانند سامسونگ که آن زمان تنها یک شرکت کوچک صادرات ماهی و سبزی خشک بود، به سرمایهگذاری در حملونقل، خدمات و ساختوساز پرداختند. سالها بعد، همین شرکتها پایهگذار اقتصاد صنعتی کره جنوبی شدند.
بوسنی و کوزوو: بازسازی بر اساس کمکهای بازگشتهها و نقش NGOها
در جریان جنگهای بالکان، میلیونها نفر از بوسنی و کوزوو به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند. اما ارتباط منسجم آنها با زادگاه خود باعث شد که پس از جنگ، جریان سرمایه از طریق حوالهها و همچنین بازگشت کارآفرینان مهاجر به کشور آغاز شود. بسیاری از شرکتهای خصوصی که امروزه در این کشورها فعالیت میکنند، توسط آنهایی که بازگشتهاند یا با کمکهای جامعه بینالمللی و سازمانهای مردمنهاد پایهگذاری شدهاند.
مقاومت در دل بحران
شرکتهای خصوصی که نقدینگی، پویایی و تعامل مستقیم با جامعه دارند، بیشتر از سایر بخشها در برابر جنگ آسیبپذیرند. اما با آمادگی ذهنی، انعطافپذیری ساختاری و سرمایه انسانی متعهد، میتوانند نه تنها از بحران عبور کنند بلکه در آینده، بازیگران اصلی بازسازی کشور باشند.
در شرایط مبهم، اگر چراغ کوچک کسبوکارهای مردمی روشن بماند، امید به آینده هم روشن خواهد ماند.