فهرست کارهای مدیرعامل

آیا شما فردی خودمحور یا پذیرای نظرات دیگران هستید؟ آیا بدخلق یا خونگرم هستید؟ آیا احساسات خود را سرکوب میکنید یا شکننده و آسیبپذیر هستید؟ به طور کلی، چنین فهرست متمایزی، بر اساس ویژگیهای انسانی سبک مدیریتی شما طراحی میشود. همچنین بر ویژگیهای محوری شخصیت خودتان تاکید میکند.
ایجاد تعادل بین قوی بودن و شکننده بودن کار سادهای نیست. زمانی که راهبر و تکیهگاه یک گروه هستید، افراد از شما انتظار دارند که قوی، مطمئن و مصمم باشید. با این حال، زمانهایی هم نیاز است که شکننده باشید؛ بهویژه به این دلیل که سرسخت بودن در بسیاری از مواقع به معنای سرکوب یا پنهان کردن احساسات واقعی شما است. اما دیگران از طریق همین احساسات واقعی میتوانند صداقت و قابلیت اعتماد بیشتر به شما را درک کنند. با این حال، در حالت سالم آن، هر یک از دو جنبه شخصیتیِ قدرتمند و شکننده، کارآیی خاص خود را دارند.
مدیران و رهبران سازمانی گاهی مجبورند تصمیمات دشواری اتخاذ کنند. در مواردی مانند اخراج، اختصاص بودجه، ارتقا و پرداخت حقوق، نمیتوانید منطق و قدرت تصمیمگیری خود را کنار بگذارید (البته که همچنان در مواردی مانند اخراج، سرسختی بیش از حدی که مایل به سنگدلی باشد، توصیه نمیشود). همزمان، شما باید پذیرای دیگران و نظرات آنها باشید تا بتوانید بازخوردهای منطقی و احساسی آنها را دریافت کنید (آن هم ترجیحا از افرادی که دیدگاههای مختلفی دارند). پس از آن میتوانید تصمیمات دشوار بگیرید.
مایکل فیشر، زمانی که ریاست بیمارستان مرکز بهداشت کودکان سینسیناتی را بر عهده داشت، توازن خوبی بین قدرت نفوذ و شکنندگی خود به نمایش گذاشته بود. در بهار ۲۰۲۰ و پس از مرگ جورج فلوید، مرد سیاهپوستی که در جریان تظاهرات توسط یک افسر پلیس در میناپولیس کشته شد، جریان اعتراضات به کل ایالات متحده کشیده شد. در آن زمان، فیشر که پیشتر برای افزایش عدالت نژادی، تنوع نیروی کار، برابری و شمولگرایی به سختی تلاش کرده بود، با کارکنان سیاهپوست چند جلسه برگزار کرد تا بفهمد چطور او یا سازمانش میتوانند از آنها بهتر حمایت کنند. خودش تعریف میکند: «به یاد دارم که بیش از یک بار، هنگام شنیدن تجربیات کارکنان سیاهپوستمان، گریه کردم. برخی از داستانهایی که از زبان آنها شنیدم، واقعا دردناک بودند و مرا منقلب کردند. فکر میکنم سرکوب نکردن احساساتم در آن روزها و گریه کردن در مقابل کارکنان، باعث شد که ارتباط عمیقتری با آنها ایجاد کنم و درک بهتری از کارهای مورد نیاز در سازمان به دست آورم.»
پیشتر از آن و در سال ۲۰۱۸، مشخص شد که فیشر به سرطان مبتلا شده است و باید ۶ ماه از کار فاصله میگرفت. او نمیدانست که چطور این خبر را به دیگران بدهد. او از جلب توجه خوشش نمیآمد و دلش میخواست که بدون اطلاع دیگران سراغ درمانش برود. با این حال، احساس کرد که برای کارکنان و سایر ذینفعان بیمارستان مهم است که بدانند اوضاع از چه قرار است. بنابراین، چند بار به شیوه خاص خود اطلاعرسانی کرد. نخستین اقدامش، نامهای به تمام کارکنان و جامعه ذینفعان بیمارستان بود که در آن توضیح داده بود مریض است و مداوایش چه مدت طول میکشد. سپس دو ویدئو ساخت. در یکی از آنها، در حالی که وسط شیمیدرمانی شدید بود، گزارشی از پیشرفت درمانش به مخاطبان داد. در ویدئوی دوم، اعلام کرد که حالش رو به بهبودی است که تا چند هفته دیگر به محل کارش بازمیگردد. فیشر میگوید: «سخت است که بین شکننده بودن و حفظ قدرت نفوذ خود تعادل برقرار کنید. اما ما انسان هستیم و مردم میخواهند با کسانی کار کنند که انسانهایی واقعی، شفاف، اصیل و صادق هستند؛ کسانی که الگو و نمود رفتارها و ارزشهای تیم و سازمان هم هستند.»
در نهایت، شکننده بودن به معنای در ارتباط بودن با آن دسته از محرکهایی است که به دلیل شرایط بیرونی، احساساتی خاص در شما برمیانگیزد. بخش دومِ شکننده بودن، آگاهی از این موضوع است که چگونه از چنین احساساتی یک انرژی مثبت بسازید. شما مایل خواهید بود تحتتاثیر دیگران قرار بگیرید و همزمان امیدها، ترسها و نگرانیهایتان را چنان صادقانه با آنها به اشتراک بگذارید که قادر به درک عمیقتر و یافتن راهکاری برای عبور از شرایط موجود شوید. شکنندگی به این طریق، حمایت دیگران را در پی خواهد داشت و به جای آنکه نقطه ضعف باشد، نشان از قدرت و اعتماد به نفس فرد دارد. برن براون، استاد دانشگاه هیوستون میگوید: «شکنندگی قدرت است.»
تجربه سالهای طولانی ما از همکاری با مدیران عامل مختلف در انجمن باوِر (نهاد آموزش مهارتهای رهبری سازمانی شرکت مککینزی) نشان میدهد که رهبران سازمانی میتوانند از طریق تجربیات شکننده به منابع رشد و توسعه دست یابند. البته لازم است که در شرایط درست شکننده باشید و هدایت سازمانی را از درون به بیرون (ابتدا خودتان، سپس دیگران) پیش ببرید. هنر شما در این خواهد بود که تشخیص دهید چه زمانی، کجا و چگونه شکننده باشید. البته که زندگی هیچگاه طبق برنامههای ما پیش نمیرود. شکننده بودن همچنین به معنای این است که بدانید با شکستها چگونه مواجه شوید.
برگرفته از کتاب مسیر رهبری سازمانی/
نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مککینزی