چرا «پیوند اجتماعی» در شهرهای امروز محو شده است؟ «دنیایاقتصاد» در گفتوگو با جامعهشناس شهری پاسخ میدهد
غایب شهرسازی مدرن

دلیل این امر اگرچه میتواند اقتصادی باشد، اما با این حال نگاهی دقیقتر حکایت از آن دارد که تداوم محلهمحور بودن زندگی شهری ژاپنیها در کنار ورود عناصر مدرن برای زندگی آسودهتر، همسو با ارزشها و روشهای فرهنگی تا چه حد توانسته بر کیفیت زندگی مردم ژاپن بیفزاید. در شهرهای ایران اما متاسفانه وضعیت کاملا متفاوت با این کشور شرق آسیاست.
نگاهی ساده به چهره شهرها در روزگار فعلی نشان میدهد که تقریبا به جز در بافتهای سنتی اثری از فرهنگ ایرانی در معماری خانهها بخصوص فضاهای داخلی به جا نمانده است و مهمتر از آن فقدان توجه کافی به نحوه شهرسازی مانع از بازآفرینی ارتباطات مردم در بستر شهرهای بزرگ میشود. برای درک آثار و تبعات چنین وضعیتی در گفتوگو با حسین ایمانی جاجرمی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران بایدها و نبایدهای اجتماعی ساختوساز را مورد نقد و بررسی قرار دادیم.
محیطزیست به شکل اعم و محیط خانه به شکل اخص همواره جز فضاهایی هستند که اثری متقابل بر فرهنگ مردم و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر دارند. به نظر شما در ایران امروز به این مساله تا چه حد توجه شده و آیا شهرسازی در ایران در شرایطی هست که بتواند تلفیق مناسبی از علم مدرن و سنتهای معماری غنی در ایران ارائه دهد؟
مساله فرهنگ و اثر متقابل آن با طراحی و ساخت ساختمان امری حائز اهمیت است. نوع مسکن، طراحی داخلی و حتی تعداد اتاقهای آن جز عواملی است که بر رفتار اجتماعی و سازمان اجتماعی اثر میگذارد. برای مثال تا پیش از این در خانههای ایرانی بخشی تحت عنوان مهمانخانه دیده میشد. این بخش از خانهها با مدرنشدن نحوه ساخت خانه و افزایش شهرنشینی به تدریج با افزایش آپارتماننشین شدن مردم از بین رفت. بروز این مساله بر فرهنگ مهمان نوازی مردم اثر گذاشت و به آن لطمه زد.
از طرفی مسکن ترویج شده از سوی دولت که در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه مردم قرار گرفته، مناسب خانواده هسته (فقط زن و شوهر) است. این در حالی است که سیاستهای جمعیتی تشویق به خانوادههای پرجمعیت میکند. بنابراین فضای در اختیار مردم متناسب با سیاستها نیست و آنها (خانوارها) به ناچار خود را با واقعیت و آنچه که در اختیار آنهاست تطبیق میدهند. تغییراتی که نحوه ساخت خانه بهخصوص مشخصات فیزیکی آن در نحوه رفتار مردم ایجاد میکند، در بلندمدت روی داده و در بسیاری از موارد پیش از آنکه متوجه این تغییرات شویم تحتتاثیر آن قرار میگیریم. متاسفانه در سازمانهای تصمیمگیر نظیر وزارت راه و شهرسازی نیز چنین امری چندان مورد عنایت تصمیمگیران و سیاستگذاران قرار نگرفته است. هماکنون فقط دفتر توسعه اجتماعی و فرهنگی در شرکت عمران شهرهای جدید در این زمینه فعالیت میکند.
جامعه ایران هم اکنون به سرعت در حال تغییر و مدرن شدن است و همین مساله سبب میشود تا در سایه نبود توجه به مختصات فرهنگی ایران در زمینه شهرسازی بسیاری از ارتباطها و خصیصههای فرهنگی ما در معرض حذف شدن قرار گیرند. بنابراین ویژگی اصلی کتاب نظریههای نوین ساخت مسکن که پیشتر در مورد آن صحبت کردم نشان میدهد ژاپنیها تا چه اندازه در خصوص اقتباس عناصر فرهنگی خود و انتقال این مولفهها از گذشته به معماری و شهرسازی مدرن درست عمل کردهاند. به عبارت دیگر ژاپنیها موفق شدند تا در دهههای گذشته از هر عامل وارد شده از خارج یک نسخه ژاپنی متناسب با فرهنگ خود ایجاد کنند.
در همین بین ما در ایران به سرعت سعی کردیم تا هر آنچه که وارد میشود را بدون در نظر گرفتن فرهنگ خود به کار بگیریم. این مساله میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که از آن جمله میشود به فقدان اطلاعات مربوط در این زمینه یا توجه صرف دستگاههای مربوطه به مسائل فنی اشاره کرد. مردم نیز متقابلا این تغییرات را پذیرفتهاند. مردم ایران در واقع در شهرهای بزرگ هم اکنون شهروندان کلانشهرهای جهانی هستند اگر شما پنجره اتاق خود در شهری نظیر تهران را باز کنید، چندان اثری از هویت و فرهنگ ایرانی در ظاهر محل سکونت خود نمیبینید.
جامعه ایران در گذار از شهرسازی سنتی به مدرن چه عناصری را از دست داده و برای داشتن شهرهای پویا و زندگی اجتماعی مناسب باید به چه نکتهای توجه شود؟
تا پیش از حدود یک قرن اخیر ما ایرانیها به شکل جماعتی زندگی میکردیم؛ به این معنا که اولا خانوادههای پرجمعیت شاکله اصلی جامعه را شکل میدادند و ثانیا فراتر از خانواده در محلهها ارتباط تنگاتنگی میان انسانها وجود داشت. آن شیوه زندگی بر اساس امکانات موجود در آن دوره و دیدگاه انسانها نسبت به زیستن و ارزشهای پیرامون آن شکل گرفته بود. طبیعتا این نوع زندگی دارای نقاط مثبت و منفی بود که به هر ترتیب در دوره کنونی، قابل تداوم نیست، اما باید یک نکته را مورد توجه قرار داد و آن این است که اگر بخواهیم جامعهای پویا و سالم داشته باشیم، مساله پیوندهای اجتماعی و نظارت بر آن اهمیت دارد.
بررسی برخی جرایم سنگین حکایت از آن دارد که بسیاری از این جرایم، در مکانهایی اتفاق میافتد که اجتماعگریز نامیده میشوند. در چنین فضاهایی انسانها به حال خود رها شدهاند به این معنا که نه نظارت پلیس به اندازه کافی به شکل کارآمد در آنها وجود دارد و نه اینکه وجدان فردی میتواند مانع بروز مشکلات اجتماعی شود.
اما در مقابل این وضعیت زندگی جماعتی که پیشتر شرح آن رفت، دارای مکانیزمهای متعدد و متنوعی بود که به طور مستقیم و غیرمستقیم رفتار انسانها را مورد بررسی و اصلاح قرار میداد و بر آن اثر میگذاشت؛ برای مثال در هم تنیدگی ارتباطات خانوادگی، بزرگان محله و سایر عواملی از این دست به شکلی خود تنظیمگر رفتار انسانها را در سطح اخلاقی حفظ میکرد؛ در حال حاضر اما همه اینها را از دست دادهایم.
جامعه ایران در این نگاه یک جامعه در حال گذار است که برای گذشتن از شکل سنتی به شیوه مدرن نیازمند تلاش برای بازآفرینی روابط اجتماعی به شکل مدرن نیز هست. در زندگیهای سنتی وظایف و کارهای متعددی نظیر نگهداری از بچهها و همه عوایدی که به دلیل وجود نزدیکی محل سکونت خانوادگی و اجتماعی وجود داشت، ارتباط دو طرفه و پیوسته را میان ارکان جامعه شکل میداد که در حال حاضر وجود ندارند.
هم اکنون مسالهای مانند امنیت محلهها به دلیل آنکه فضا به مانند قبل برای تعامل بین افراد فراهم نیست با مشکل مواجه میشود. نیروهای پلیس هر چقدر هم که تلاش کنند نمیتوانند امنیت یک محدوده و منطقه را به طور کامل تامین کنند در نقطه مقابل اما نوع قدیمی زندگی اجتماعی که در آن شهروندان یک محله به شکلی آماده و پیوسته نگران امنیت خود هستند، این مهم به عنوان یک نیاز غیرقابل کتمان زندگی شهری از طریق مردم عادی تا حد قابلتوجهی امکان بهبود مییابد. اما در صورت ایحاد فضاهای مناسب شهری، میتوان انتظار داشت که سرمایه اجتماعی شکل گرفته در میان شهروندان، به خودی خود بسیاری از معضلات یا دغدغهها را از میان بردارد.
بنابراین یکی از مسائل مهم در طراحی ساختمانها و شهرها و بازآفرینی آنها این است که روابط هدفمند و مفید گذشته به نحوی که مانع از مدرن شدن جامعه نباشد دوباره احیا شوند.
طی سالهای گذشته با کاهش نرخ فرزندآوری شاهد آن بودیم که جمعیت کشور رفته رفته به سمت پیری میرود. از طرف دیگر بخشی از جامعه ایران که به تدریج در حال ورود به سن میانسالی است، از ازدواج باز مانده و پیشبینی میشود که در آینده شاهد خانوادههای تک نفره بسیاری باشیم. به نظر شما فضای شهری و معماری کنونی تا چه حد ممکن است با حذف مسوولیتپذیری اجتماعی و تضعیف روابط اجتماعی در آینده در تشدید مشکلات قشر سالمند موثر باشد؟
همانطور که اشاره کردم نبود فضای شهری مناسب میتواند مانع از شکلگیری ارتباطات موثر میان جامعه شهری شود. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که با پیر شدن جمعیت و نزدیک شدن به سن سالمندی ارتباطات اجتماعی است که میتواند تا حد قابلتوجهی از افت کیفیت زندگی سالمندان بکاهد. باید توجه داشت که هیچ جامعهای قادر به ایجاد فضای مناسب نظیر خانه سالمندان برای تمامی جامعه هدف این موضوع نیست. بنابراین مراقبت آحاد جامعه از یکدیگر است که میتواند راهگشای اصلی چالشهای پیش رو باشد.
در حال حاضر برخی از فضاهای عمومی در شهرها یا مجتمعهای مسکونی فاقد کارکردهای لازم برای ایجاد بستر ارتباط اجتماعی موثر میان افراد هستند و از این جهت حتی میتوان نام آنها را فضاهای ضداجتماعی گذاشت. با داشتن تصویری دقیق از وظایف بخش خصوصی و دولت میتوان در بهبود این وضعیت کوشید.
هم اکنون در کشور ما آنطور که باید به نگاه دقیق از کارکردهای بخش خصوصی یا بخش دولتی نرسیدهایم. همین امر سبب میشود تا زمانی که فقط به بخش خصوصی یا دولتی اتکا میکنیم ایجاد فضاهای مناسب غیرممکن باشد. بنابراین نیاز است تا با نگاهی متعادل نسبت به هر دو این بخشها، زمینه مقرراتی و فرهنگی برای استفاده از ظرفیتهای دو بخش دولتی و خصوصی ایجاد شود. عدمتوجه به این چالش میتواند به افزایش خشونت و سایر رفتارهای ضداجتماعی در سطح شهر منتهی شود.
در حال حاضر ساختوساز در ایران عمدتا به شکل سنتی و بر اساس پروژههایی که اشخاص حقیقی تعریف میکنند انجام میشود. با این وجود توسعهگران ساختمانی به عنوان متولیان نوظهور عرصه ساختوساز نقشهایی بیش از ساختن یک بنا را بر عهده دارند. به نظر شما برای داشتن فضاهای مسکونی و شهری بهتر نقش توسعهگرها به عنوان بخش خصوصی تا چه اندازه مهم است؟
طبیعتا بخش خصوصی و توسعهگرها در این زمینه میتوانند نقشآفرین باشند تا به اینجا نیز برخی پروژهها در ایران وجود داشته که از حیث شکلدهی و تقویت فضاهای اجتماعی عملکرد موفقی به ثبت رساندند. بنابراین این امر را میتوان به عنوان مسوولیت اجتماعی از سوی دولوپرها به رسمیت شناخت. به خاطر داشته باشیم که همواره بخش خصوصی در ایران متهم به منفعت طلبی بوده، این مساله پیش از انقلاب نیز بسیار پررنگ بود و سبب شد تا محدودیتهای بسیاری گریبان تولیدکنندگان را بگیرد. چنین نگاهی باید اصلاح شود.
برای اینکه بتوان نقش دولوپرها یا توسعه گران ساختمانی در این زمینه را بهبود بخشید، نیاز است تا گفتوگوها میان بخش خصوصی، جامعه مدنی و دولت یا دستگاههای تابع آن جدی گرفته شود.
در ایران اصولا همواره بر لزوم گفتوگو میان دولت و بخش خصوصی تاکید شده با این حال توجه به این نکته نیز ضروری است که بخش خصوصی به عنوان طبقهای از مردم رابطه تنگاتنگتر و ملموستری نسبت به دولت با اقشار موضوع فعالیت سازمانهای مردم نهاد و جامعه مدنی دارد.
تجربههای به ثبت رسیده از کشورهای غربی نظیر انگلستان و ایالات متحده نشان میدهد که در مواردی که دولتها قادر به انجام مسوولیتهای اجتماعی خود نبودند فعالان بزرگ بخشخصوصی بدون تحمل ضرر و زیان وارد این حوزه شده و مسوولیتها را به دوش گرفتند.
البته نمیتواند این نکته را از نظر دور داشت که تفاوت میان ایران و آمریکا یا کشورهایی نظیر آن بسیار ملموس است. بنابراین انتظار نمیرود تا سهم بزرگی تحت عنوان مسوولیت اجتماعی به سازندگان انتقال یابد. به یاد داشته باشیم که دولت چندان مربی خوبی نیست. بنابراین فعالیت موثر بخش خصوصی میتواند در بسیاری از موارد دولت را نیز با خود همراه کند و سطح نگاههای دولتی به مسائل را ارتقا ببخشد.
در بسیاری از موارد دیده شده که تحمیل هزینههای گزاف در قامت عوارض یا مالیات به کسب و کارهایی نظیر صنعت ساختمان در عمل شرایطی را پدید آورده تا فعالان این حوزه نه تنها مجالی برای انجام مسوولیتهای اجتماعی نداشته باشند بلکه در صورت ایجاد برخی از زیرساختهای اضافه از تعهد قانونی خود، با زیان مواجه شوند. گفتههای فعالان صنعت ساختمان در بسیاری از موارد نشان میدهد که این صنعت هزینههای گزافی متحمل میشود. در این شرایط چطور میتوان به ایجاد فضاهای زیستی پیشرو در بستر فرهنگی یا اجتماعی سازنده امید داشت؟
یکی از مواردی که میتوان در این زمینه مدنظر قرار داد لزوم همکاری بخش خصوصی با انجمنهای مردم نهاد فعال در مسائلی نظیر حقوق معلولان یا سالمندان است. در صورتی که همگرایی فکری در میان بخشهای مختلف جامعه به عنوان مردم شکل بگیرد طبیعتا نزدیک شدن درک هر دو طرف نسبت به فضای موجود امکان چانهزنی بهتری با دولت ایجاد خواهد کرد. نگاهی به تجربه کشورهای اسکاندیناوی حاکی از این امر است که انجمنهای مردم نهاد در موارد یاد شده تا چه حد میتوانند به بهبود خدمات کمک کنند.
آنچه که تاکنون مورد توجه قرار گرفته بیشتر گفتوگوهای عمودی در قالب ارتباط دولت با سازندگان یا انجمنهاست این در حالی است که در شرایط فعلی نیاز به گفتوگوهای افقی بیشتر حس میشود به واقع گفتوگو با دولت بیش از اینکه گفتوگو باشد تحکم از جانب دولت به سایر بخشهاست.
البته تمامی این گفتهها به این معنا نیست که با آمدن بخش خصوصی وظایفی که ماهیتا به عهده دولت است از گردن قوه مجریه ساقط میشود. در اینجا نکته مهم لزوم توجه به مسوولیتپذیری هر یک از بخشها به اندازه بضاعت و توان آن است. یکی از مواردی که حتما باید دولت در آن حضور فعال داشته باشد و به توسعه آن کمک کند مسکن اجتماعی است. در هیچ کشوری مشاهده نشده که بدون نقشآفرینی فعالانه دولت، مسکن اجتماعی به شکل قدرتمند و کارآمد ایجاد شده باشد.
مولفه مهم در خصوص نقشآفرینی موثر دولت و حمایت از توسعهگران و گروههای مردم نهاد برای ایجاد شهرهای مناسب زیست شهری به شکلی که روابط اجتماعی مستحکم در آن وجود داشته باشد، این است که دولت بتواند نقشهای خود را انجام دهد. یکی از معضلات کشور در شرایط کنونی این است که به دلیل هزینههای بالای دولت، قوه مجریه از مسوولیتپذیری موثر و کارآمد در برخی از بخشها صرف نظر کرده، دولتها اگر لازم باشد وظایف ذاتی خود را به درستی انجام دهند نیازمند کنترل هزینهها هستند. تنها در یک نمونه تعداد مدیران دولتی در ایران از تعداد کارکنان دولت ژاپن بیشتر است. طبیعتا با چنین نحوه نگرشی به هزینهها دولت نمیتواند بسیاری از فعالیتهای خود را آنطور که شایسته و درخور است انجام دهد.
البته مساله فقط محدود به تعداد کارکنان دولت نیست. در دهههای اخیر بسیاری از شرکتها و سازمانها برای مقاصد معینی شکل گرفتهاند و پس از آنکه موضوع فعالیت آنها از میان رفته همچنان فعالیت خود ادامه دادهاند. از طرفی دیگر سازمانها و شرکتهایی در بسیاری از وزارتخانهها وجود دارند که وظایف موازی انجام میدهند که خود این امر مانع انجام وظایف قانونی در حوزه مسوولیتهای اجتماعی است.
اگر دولتها میخواهند که شهرهای ایران فضای زیستی مناسبی داشته باشند، لازم است که برخی از نکات را مدنظر قرار دهند. نخست اینکه سیاستگذاری در حوزه طرحهای شهرسازی را به جای آنکه در مرکز انجام دهند به خود شهرها واگذار کنند. در بسیاری از موارد دیده شده که طرحهای کلانشهرسازی آنقدر در پیچ و خم بررسیهای انجام شده دستگاه اداری میمانند که به هنگام ابلاغ عملا چیزی از عمر آنها باقی نمانده، از طرفی دیگر به مردم نیز اطلاعرسانی چندانی نمیشود. توجه به هر یک از این موارد میتواند اثربخشی سیاستگذاریهای انجام شده در حوزه شهرسازی را افزایش دهد.