دیر یا زود، آمریکا خواهد فهمید که مذاکره کمهزینهترین راه است؛
چهره خاورمیانه دگرگون خواهد شد؟

از منظر اکونومیست، این جنگ چهره خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد؛ درست مانند جنگهای اعراب و رژیم صهیونیستی بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۳. اکنون که دونالد ترامپ بین مذاکره با ایران و گسیل هواپیماها و موشکهای آمریکایی برای حمله به این کشور مردد است، پرسش این است که آیا این نخستین جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، آخرین آن نیز خواهد بود و فضای جدیدی برای نظم منطقهای نوین بر پایه توسعه اقتصادی ایجاد خواهد کرد یا اینکه به زنجیرهای از جنگهایی منجر میشود که خاورمیانه را سالها یا حتی دههها، درگیر خشونت بیشتر میکند؟
ذهن صهیونیستها بر برنامه هستهای ایران متمرکز است. رژیم صهیونیستی ادعا میکند به این دلیل اکنون اقدام کرده که ایران در پوشش مذاکرات هستهای با آمریکا، بهسرعت به سمت بمب حرکت کرده است (هدفی که ایران تاکید میکند هرگز دنبال نکرده است). آژانسهای اطلاعاتی غرب در مورد این ادعا مطمئن نیستند.
در این میان، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، با مشکلی جدی مواجه است: برای از بین بردن این تهدید ادعایی یا باید توانمندی هستهای ایران را نابود کند یا تمایل تهران برای توسعه ابعاد برنامه هستهای را از میان ببرد. جنگ با ایران به احتمال زیاد هیچیک از این اهداف را محقق نخواهد کرد. حتی اگر رژیم صهیونیستی زیرساختهای ایران را تخریب کند و توسعه برنامه هستهای را به تعویق بیندازد، نمیتواند دانش فنی انباشتهشده در طول دههها را از بین ببرد و نهتنها میل ایران برای گسترش برنامه هستهای از بین نمیرود، بلکه احتمالا با حملات رژیم صهیونیستی تشدید میشود.
نتیجه آن است که تنها چیزی که تحت کنترل رژیم صهیونیستی به نظر میرسد، خریدن زمان با عقب انداختن توانایی فنی ایران در حوزه هستهای است. اگر چند سال دیگر ایران برنامه هستهایاش را از سر بگیرد، رژیم صهیونیستی ناگزیر خواهد شد عملیات دیگری را تکرار کند. اما موانع موفقیت این رژیم در آینده بیشتر خواهند بود.
چه باید کرد؟ گروه۷ که در کانادا گرد هم آمده بود، خواستار کاهش تنش شد و گزارشهایی وجود دارد که تمایل به ازسرگیری مذاکرات وجود دارد. اگر دیپلماسی نتیجه دهد، بهترین راهحل خواهد بود. برخلاف جنگ، دیپلماسی میتواند هم به کنترل برنامه هستهای ایران منجر شود و هم با ایجاد اعتماد، انگیزه ایران برای گسترش این برنامه را کاهش دهد. به همین دلیل، تصمیم ترامپ در سال ۲۰۱۸ برای ترک توافق هستهای با ایران، اشتباهی فاحش بود.
با این حال، در عمل، رسیدن به توافق بسیار دشوار خواهد بود. برای اینکه از نظر طرف غربی توافقی معتبر باشد، ایران باید تمام اورانیوم با غنای بالا را تحویل دهد، بازرسیهای گسترده را بپذیرد و از ظرفیت غنیسازی تا حد زیادی صرفنظر کند. آیا تهران این شروط را خواهد پذیرفت؟ ترامپ تصور میکند که میتواند با تهدید، اهداف خود را پیش ببرد. شاید به همین دلیل است که ترامپ خواهان «تسلیم بدون قید و شرط» ایران شده است (خواستهای که با قاطعیت از طرف ایران رد شد).
برخی جنگطلبان پیشنهاد میکنند که برای فشار بیشتر، مذاکره باید به تاخیر بیفتد و آمریکا به جای حمایت صرف از رژیم صهیونیستی در بخش دفاعی، مستقیما به مراکز هستهای ایران حمله کند. بمبهای سنگرشکن آمریکا بسیار بیشتر از بمبهای رژیم صهیونیستی قادرند تاسیسات کلیدی مانند فردو در مرکز ایران را هدف قرار دهند. تندروها همچنین تصور میکنند در این صورت ایران نیز ممکن است زودتر پای مذاکره بیاید؛ چون میداند آمریکا توانایی آن را دارد که حتی پس از پایان ذخایر مهمات رژیم صهیونیستی نیز به حملات ادامه دهد.
اما برای ترامپ، ورود به این درگیری یک «قمار بزرگ» خواهد بود. او با وعده دور نگهداشتن آمریکا از جنگهای خاورمیانه انتخاب شد. حتی اگر صرفا قصد حمله به اهداف هستهای را داشته باشد، آمریکا ممکن است وارد جنگی گسترده شود. تاکنون، ایران قدرت تهاجمی خود را بر سرزمینهای اشغالی متمرکز کرده، اما ممکن است موشکهایی را برای حملات منطقهای کنار گذاشته باشد. از طرف دیگر، تصور کنید که ایران شروع به حمله به منافع آمریکا کند یا با هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی در منطقه یا بستن تنگههرمز، قیمت انرژی را بالا ببرد. در این وضعیت، ترامپ ناگزیر خواهد بود واکنش نشان دهد.
در این صورت، آمریکا در چه وضعی قرار میگیرد؟ حتی اگر فردو از بین برود، ترامپ نمیتواند مطمئن باشد که برنامه هستهای ایران برای همیشه نابود شده است. تاسیسات ناشناخته و ذخایر اورانیوم ممکن است باقی بمانند؛ دانش فنی نیز که حتما باقی میماند. بنابراین اگر ایران قرار نباشد به قدرت هستهای تبدیل شود، آمریکا شاید مجبور شود بارها در خاورمیانه وارد جنگ شود و بین مقابله با برنامه هستهای ایران و تمرکز بر رقابت با چین یکی را انتخاب کند. دیر یا زود، آمریکا خواهد فهمید که مذاکره کمهزینهترین راه است.
پس ترامپ با یک موازنه روبهروست: با ورود آمریکا، خسارتی فراتر از آنچه رژیم صهیونیستی میتواند وارد کند، ممکن میشود. مشارکت آمریکا همچنین میتواند شانس مذاکره را بیشتر کند. اما تحقق این اهداف قطعی نیست و باید در برابر خطر گسترش آتش جنگ در منطقه سنجیده شوند. دراین صحنه متلاطم، بهتر است صبر کرد و دید کارزار رژیم صهیونیستی تا کجا پیش میرود؛ آیا ایران تمایل به مذاکره دارد و آیا مداخله آمریکا میتواند موازنه را تغییر دهد یا خیر.