در شرایط حساس و پرالتهاب کنونی که ایران عزیز ما درگیر یکی از بحرانهای امنیتی خطرناک دهههای اخیر شده است، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، حفظ آرامش ملی، تقویت همبستگی اجتماعی و پایبندی به اصول عقلانیت و خرد جمعی است. دشمنانی که خود را در جایگاه مدعی حقوق بشر و نظم جهانی جا زدهاند، برخلاف…
ایران عزیز، سرزمینی که هویت، فرهنگ و تاریخ ما در رگهایش جریان دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوشیاری، همبستگی و مسوولیتپذیری همه ماست. تهدیدهایی که کشور ما با آن مواجه است، تنها محدود به مرزهای فیزیکی و درگیریهای نظامی نیست، بلکه جنگی همهجانبه علیه باورها، امیدها و وحدت ملی…
ثبات سیاسی و اقتصادی، از پیشنیازهای اساسی توسعه پایدار هر کشوری به شمار میرود؛ اما این ثبات نه بهصورت تصادفی حاصل میشود و نه با ابزارهای کوتاهمدت قابل تامین است، بلکه نقطه آغاز آن، حکمرانی خوب است؛ یعنی وجود نهادهایی پاسخگو، شفاف، کارآمد و عادلانه که با سیاستگذاریهای بلندمدت و مبتنی بر منافع عمومی، اعتماد مردم را جلب کنند.
مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا در نقطهای است که طرفین میدانند چه چیزی را نمیخواهند، اما نمیدانند که فرجام این مسیر به کجا خواهد رسید. «این آمریکاست که باید سناریوی «بی» یا جایگزین داشته باشد نه ما!» این حرف عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، از حیث امکان اثرگذاری بر افکار عمومی، بازیهای رسانهای و سخن گفتن به زبان خود آمریکاییها، ممکن است تا حدودی زیرکانه به نظر برسد.
نظریه بازدارندگی هستهای که در اوج جنگ سرد بهعنوان ستون اصلی امنیت بینالمللی مطرح شد، بر این فرض استوار است که داشتن سلاحهای هستهای به دلیل قدرت تخریب بیسابقهشان میتواند دشمنان را از حمله به یک کشور بازدارد. این ایده که نخستینبار پس از استفاده ایالاتمتحده از بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاکی بهصورت جدی مورد توجه قرار گرفت، بهویژه توسط استراتژیستهایی مانند برنارد برودی ترویج شد که معتقد بودند هدف اصلی تسلیحات هستهای، نه پیروزی در جنگ، بلکه پیشگیری از آن است.