امید؛ نجات‌دهنده انسان

اغلب پاسخ‌های بدنی فرد به  وضعیت‌های پرتنش و اضطراری «جنگ_گریز» است؛ یعنی بدن باید برای فعالیت‌ حرکتی شامل دفاع، حمله یا فرار آماده باشد و به همین دلیل هم خود را با علائم بدنی مثل افزایش ضربان قلب، انقباض رگ‌های خونی پوست، کاهش فعالیت معده‌ای و روده‌ای، افزایش تنفس و در نهایت، فعال شدن غدد عرق نشان می‌دهد.  در چنین موقعیتی، ارزیابی استرس‌زا -که عبارت از تفسیر و تصور  اغراق‌شده از یک موقعیت خاص است- می‌تواند رویدادی زیان‌بار، تهدید کننده یا چالش آمیز در نظر گرفته شود که هیجانات زیادی همچون خشم، ناامیدی، ترس، نگرانی و اضطراب، پیش‌بینی، نفرت و دلتنگی را ایجاد می‌کنند.

یکی از موقعیت‌های استرس‌زا و پرتنش جنگ است؛ در شرایط بحران جنگ، مراقبت از سلامت روان به اندازه مراقبت از جسم و جان اهمیت دارد. یک لحظه‌ با خود بیندیشید و از خود بپرسید چطور به بهترین وجه می‌‌توان با این موقعیت برخورد کرد؟ 

ممکن است به‌نظر کلیشه بیاید اما اولین قدم، حفظ آرامش  به وسیله  تکنیک‌های ریلکسیشن و تنفس عمیق است؛ زیرا افراد حاضر در یک خانواده، به هر نحو ناچار هستند که  احساس آرامش به فرزندان و دیگر اعضای خانواده منتقل کنند و درصورتی که خودشان از چنین آرامشی بهره‌مند نباشند، امکان انتقال چنین احساسی را هم نخواهند داشت.

احتمالا سوال شود که چگونه می‌توان احساس آرامش داشت؟ روانشناسی پاسخ می‌دهد که پذیرفتن احساسات فرد و قبول شرایط به‌وجود آمده-نه به معنای انفعال بلکه به معنای قبول وضعیت و تلاش برای محافظت از خود و تا حد ممکن دیگران- سبب احساس آرامش و تا حدی تهی شدن انسان از اضطراب می‌شود. افراد باید بپذیرند که ترس، نگرانی، اندوه و خشم، احساسات طبیعی یک انسان سالم در شرایط جنگ است؛ بنابراین تمام این هیجان‌های ناخوشایند واکنشی طبیعی و انسانی است. حال باید توجه داشت که این هیجانات در کودکان، دوچندان است و به همین سبب هم نباید احساسات کودکان را نادیده گرفت یا بدتر اینکه سرزنش کرد. لازم است سرپرست کودک او را در آغوش بگیرید و به جای اینکه خیلی ساده به او بگوید «نترس» به او توضیح دهد: «من می‌فهمم ترسیده‌ای اما باید بدانی این یک احساس طبیعی است و آدم‌ها گاهی احساس ترس می‌کنند.»

یکی دیگر از راهکارهای حفظ آرامش و سلامت روان در چنین وضعیتی، ایجاد یک روال و روتین منظم روزانه تا حد ممکن است. درست است که احتمالا جنگ بسیار از معادلات روزمره و برنامه‌ریزی‌های افراد را  از میان برده است؛ اما حتی در شرایط بحران هم می‌توان روتین‌های روزانه ساده مثل تماشای فیلم، غذا خوردن، خوابیدن، قصه گفتن برای کودکان و بازی کردن با آنها را حفظ کرد. انجام این کارهای ساده ممکن است به نظر پیش پا افتاده آید اما حفظ یک برنامه و روال همیشگی، سبب احساس آرامش انسان‌های بزرگسال و کودکان می‌شود. ممکن است انجام هر یک از این فعالیت‌ها به دلیل شرایط خاص ممکن نباشد اما می‌توان بنا بر شرایط،

 بخشی از روتین‌ها را حفظ کرد تا این گونه احساس ثبات به کودکان، بزرگسالان و سالمندان تزریق شود. 

 از جمله اقدامات بسیار مهم در شرایط بحرانی، پیگیری اخبار و  رویدادها از منابع متقن، مطمئن و بدون سوگیری است. 

واضح است که دوری از اخبار در چنین شرایطی تنها توصیه روانشناسی زرد است؛ افراد باید بدانند چه اتفاقی پیرامون آنها رخ می‌دهد تا در زمان مناسب واکنش مناسب نشان دهند اما بسیار مهم است که این اخبار از منابع حرفه‌ای دریافت شود که تمام سازوکارهای روانشناسانه انتقال خبر را رعایت کرده‌اند تا منجر به استرس مضاعف و بیهوده برای افراد نشوند و احساس ترس در  محیط به وجود نیاورند.

 بدیهی است که دنبال کردن شبکه‌هایی که چنین رویکردی ندارند توسط والدین، به کودکان آسیب بیشتری می‌زند؛ زیرا آن‌ها قدرت تفکیک ندارند. 

پس مدیریت آگاهانه‌ مواجهه با اخبار و پیگیری اخبار از کانال‌های معتبر از جمله راهکارهای حفظ آرامش در شرایط بحرانی است و دسترسی بی‌مرز به اطلاعات، منبع اصلی اضطراب ‌شمرده می‌شود. 

اخبار را از منابع مطمئن پیگیری کرده و سعی کنید در حضور کودک، از نمایش تصاویر یا کلیپ‌های خشونت آمیز بپرهیزید. هر تصویر یا ویدئویی از جنگ، دنیای ذهنی کودکان را زخمی می‌کند و آگاه کردن کودکان از اخبار جنگ، مصداق بارز خشونت پنهان علیه آنها است.

پرورش معنویت و حس امید، مهم‌ترین دستاویز انسان در بحران‌هایی همچون جنگ است؛ خاطرات دکتر ویکتور فرانکل در جنگ جهانی دوم را به خاطرآورید تا متوجه شوید امید و احساس معنویت همه آن چیزی است که انسان را از پرتگاهی همچون جنگ جهانی دوم هم حفظ می‌کند. در شرایط سخت، امید یک نیاز روانی است که باید از آن بهره برد و آن را به اطرافیان هم هدیه داد. 

در پایان، مراقبت از بیماران، کودکان و سالمندان اهمیت دوچندان دارد؛ این گروه با گوش دادن و پیگیری مرتب اخبار، مصادیق آن را بیش از حد تعمیم می‌دهند. سعی کنید با صحبت با آنها و گوش دادن به نگرانی‌هایشان، جملاتی آرامبخش به آن‌ها بگویید تا اضطراب آنها را کاهش دهید و در صورت امکان آنها را به فعالیت‌هایی ساده مثل مطالعه  مشغول کنید. 

همچنین اگر نشانه‌هایی مثل کابوس‌های مکرر، گوشه گیری و انزوا یا اضطراب شدید مشاهده کردید، حتما در اسرع وقت از افراد متخصص کمک بگیرید. فراموش نکنید انسان مدرن به روانشناسی و درمانگر نیازمند است.

* دانش‌آموخته دکترای روانشناسی بالینی