دست دوستی ترامپ به اعراب

در آن سفر آنچه بیش از همه توجهها را به خود جلب کرد، امضای قرارداد نظامی بین عربستان و آمریکا به ارزش ۱۱۰میلیارد دلار بود. سفر آن زمان ترامپ به عربستان، سفری با مقاصد نظامی و امنیتی بود که برای جمهوری اسلامی ایران نیز دارای برخی پیامدهای منفی بود. ماحصل آن سفر ترامپ، حمایت او از عربستان حتی بعد از قتل جمال خاشقجی بود. ترامپ بار دیگر در دولت دوم خود، اولین سفر رسمی خود را نه به کشورهای اروپایی یا اسرائیل بلکه به عربستان انجام داد. سفر ترامپ به عربستان اگرچه مخالفانی در داخل آمریکا و مشخصا اسرائیل دارد، اما گویای اهمیت و جایگاه مهم عربستانسعودی در سیاست خاورمیانهای ترامپ و نیز بینش و نگاه رئیسجمهور آمریکاست. در این باره میتوان به چند نکته اساسی توجه کرد.
اول اینکه عربستانسعودی با هوشمندی، خود را از بحرانهای خاورمیانه دور کرد و برنامه توسعه اقتصادی مانند برنامه ۲۰۳۰ را در دستور کار خود قرار داد. عربستان به این ارزیابی رسید که درگیر شدن در بحرانهای خاورمیانه بسیار پرهزینه و دشمنزاست و آنچه میتواند آینده این کشور را به نحو مطلوب شکل دهد، تولید بیشتر ثروت و توجه به فناوریهای جدید است. حاکم شدن چنین نگاهی در عربستان باعث افزایش جذابیت این کشور برای آمریکا شده؛ زیرا ترامپ نیز برخلاف دولت نخست خود به این ارزیابی رسیده است که تولید ثروت و ارتقای جایگاه آمریکا باید در اولویت نخست قرار گیرد. در واقع عربستان و آمریکا، همزمان از نگاه سیاسی-امنیتی دوره نخست ترامپ فاصله گرفته و مسیر و نگاه اقتصادی را در پیش گرفتهاند.
البته این بدان معنی نیست که آنها به همکاریهای نظامی-امنیتی و دفاعی نپردازند، بلکه بدین معنی است که ضرورت همکاریهای اقتصادی – فناورانه غلبه بسیار بیشتری دارد. یکی شدن اولویتها، ریاض و واشنگتن را به دوستان خوبی برای یکدیگر تبدیل کرده است. دوم اینکه عربستانسعودی و رئیسجمهور آمریکا به این ارزیابی رسیدهاند که لازمه موفق شدن طرحهای اقتصادی مشترک، حاکم شدن صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه و مشخصا خلیجفارس است.
برخلاف سفر نخست ترامپ که هدف آن تقویت محور عبری-عربی در مقابل جمهوری اسلامی و متحدان آن بود، در این سفر دو طرف، همکاریهای اقتصادی و تکنولوژیکی خود را علیه هیچ کشوری تعریف نکردهاند. دو طرف نهتنها به دنبال ائتلاف و اتحاد علیه بازیگر ثالثی مانند جمهوری اسلامی ایران نیستند، بلکه تلاش میکنند تهران را نیز به حل مسالمتآمیز اختلافات تشویق و ترغیب کنند. عربستانسعودی بهصراحت از مذاکرات هستهای ایران حمایت کرده و گفته میشود که قرار است ترامپ را نیز برای حل مسالمتآمیز اختلافات با ایران تشویق کند. این در حالی است که در سفر نخست ترامپ، ریاض چنین موضعی نداشت و مشوق ترامپ برای خروج از برجام بود. چنین نگاه هوشمندانهای حتما برای منطقه بحرانزده خاورمیانه مفید است؛ چرا که دو طرف در مورد حل و فصل سایر مشکلات موجود در سطح منطقه مانند بحران غزه و شناسایی دولت جدید سوریه و لغو تحریمهای آن رایزنی کردند. لذا باید گفت که غلبه نگاههای اقتصادی–تجاری در سطح منطقه به ثبات و صلح نسبی در منطقه منجر خواهد شد و همچنین احتمال موفقیت همکاریهای واشنگتن-ریاض را افزایش میدهد.
سوم اینکه با توجه به شکاف دو سوی آتلانتیک میتوان انتظار داشت که حداقل در دوره چهارساله ترامپ، کشورهایی مانند عربستانسعودی، قطر و امارات نقش و وزن بیشتری در سیاست خارجی آمریکا داشته باشند. عربستان از یکسو به میزبان گفتوگوهای صلح روسیه–اوکراین تبدیل شده و از سوی دیگر پذیرای شرکتهای خصوصی و بزرگ آمریکا در کشور خود شده است. همچنین به نظر میرسد بر اثر همکاریهای طرفین، عربستان به قطب فناوری منطقه تبدیل شود؛ زیرا شرکتهای بزرگ فناوری، دونالد ترامپ را در سفر به عربستان همراهی کردهاند. علاوه بر این با توجه به جایگاه عربستانسعودی در تولید انرژی، همکاری ریاض–واشنگتن به معنی تضمین ثبات در بازار انرژی جهانی خواهد بود. با نگاهی به آینده نیز باید گفت با توجه به رقابتهای چین و آمریکا، انتظار میرود اهمیت عربستانسعودی برای آمریکا بیشتر شود. هرچند عربستانسعودی در دوره بایدن برخی همکاریهای اقتصادی با چین را آغاز کرده بود و روابط دو کشور در رکود به سر میبرد، اما مقامات سعودی و دولت ترامپ توانستند به روابط دوطرفه نیروی جدیدی ببخشند.
بدون تردید همکاریهای عربستانسعودی و آمریکا برای جمهوری اسلامی ایران دارای پیامد است. هرچند همکاریهای این دوره برخلاف دوره نخست علیه تهران نیست، اما باز برای ایران دارای پیامد است. پیامد اصلی چنین همکاریهایی عقبماندن ایران از غافله توسعه است. آینده نظام بینالملل و به تبع آن آینده خاورمیانه متعلق به دولتهایی است که بیشترین اهتمام را برای تولید ثروت و گسترش تجارت دارند. در واقع، دولتهایی قواعد آینده نظام بینالملل را مینویسند که سهم بیشتری در تولید ثروت جهانی دارند. لذا عربستانسعودی اگر با روند پنجسال گذشته پیش برود و مجددا خود را درگیر بحرانهای خاورمیانه مانند جنگ یمن نکند و از ورود به رقابتهای پرهزینه منطقه اجتناب کند، بدون شک به یک قدرت بزرگ و توسعهیافته اقتصادی تبدیل خواهد شد.
این بدان معنی است که اهتمام کشورهای منطقه مانند عربستان، ترکیه، قطر، امارات و حتی عراق برای تولید ثروت از یکسو و مواجهه تهران با حجم عظیمی از مشکلات داخلی و تحریمهای بینالمللی از سوی دیگر به تغییر جایگاه ایران در سطح منطقهای و جهانی منجر میشود. این وضعیت در آینده نزدیک موجب آسیبپذیری جدی و بسیار بیشتر کشور در مقابل فشارهای بیرونی خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران باید با توجه به سرعت تحولات در حال وقوع بهویژه در منطقه خاورمیانه، سیاستهای خود را تغییر دهد و سیاست خارجی توسعهگرا را در پیش گیرد. سیاست خارجی که محوریت آن توسعه و رشد اقتصادی باشد، نهتنها موجب نگرانی کشور دیگری نخواهد شد، بلکه سبب ثبات و صلح برای منطقه خاورمیانه خواهد شد که بدون شک کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از آن استقبال خواهند کرد.
* پژوهشگر مسائل آمریکا