پل بین واشنگتن و خلیجفارس

انتخاب عربستانسعودی بهعنوان اولین مقصد سفر ترامپ، پیامی روشن از اولویتبندی روابط با این کشور در سیاست خارجی آمریکا دارد. ریاض بهعنوان یکی از قدرتهای اقتصادی و سیاسی بزرگ در میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و همچنین نقش محوریاش در بازار جهانی نفت از اهمیت ویژهای برای واشنگتن برخوردار است. امضای قرارداد تسلیحاتی بیسابقه به ارزش بیش از ۱۴۲میلیارد دلار که کاخسفید آن را «بزرگترین قرارداد فروش تسلیحات دفاعی تاریخ» دو کشور توصیف کرده، نشاندهنده آن است که ترامپ بنا دارد با تقویت رقبای ژئوپلیتیک ایران در منطقه و دادن امتیازات نظامی به آنها، نمایشی از تعهد به امنیت این کشورها را به نمایش بگذارد. عربستانسعودی به دلیل توانایی مالی و تعهدات اقتصادی کلان، از جمله اظهارات «امبیاس» مبنی بر امکان سرمایهگذاری تا یکتریلیون دلار در اقتصاد آمریکا، بهعنوان یک شریک اقتصادی جذاب برای ترامپ مطرح است. حضور کنونی ترامپ در ریاض و تاکید او بر اینکه از زمان تشکیل دولتش «ثروت به سوی آمریکا سرازیر شده است»، نشان میدهد که او قصد دارد از عربستان بهعنوان محور اصلی هماهنگی با سایر کشورهای خلیجفارس بهره ببرد. این رویکرد همچنین میتواند تلاشی برای جلوگیری از تکرار اختلافاتی نظیر محاصره قطر در سال ۲۰۱۷ باشد که در دوره اول ریاستجمهوریاش رخ داد و نشاندهنده عزم او برای ایجاد یک جبهه متحد عربی-آمریکایی در برابر تهدیدهای بیرونی همچون چین، روسیه و ایران است.
منافع آمریکا از ارتباط با رهبران خلیجفارس چیست؟
ترامپ در این سفر به دنبال ترکیبی از دستاوردهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی است. از منظر اقتصادی، انعقاد قراردادهای تسلیحاتی عظیم مانند توافق ۱۴۲میلیارد دلاری با عربستانسعودی و جذب سرمایهگذاریهای کلان در اقتصاد آمریکا از اولویتهای اصلی اوست. این قراردادها میتواند نفوذ آمریکا در منطقه را تا حدی افزایش دهد. از منظر امنیتی کشورهای خلیجفارس به دلیل موقعیت جغرافیایی و نقششان در مهار نفوذ ایران، برای آمریکا از اهمیت زیادی برخوردارند.
پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، مانند پایگاه العدید در قطر که بزرگترین پایگاه نظامی ایالاتمتحده در خاورمیانه است، نقش کلیدی در عملیات نظامی واشنگتن دارند. انتظار میرود ترامپ در دیدارهای آتی خود در قطر و امارات، بر تمدید و تقویت این همکاریهای امنیتی تاکید کند. علاوه بر این گمانهزنیها درباره ایجاد یک پیمان دفاعی منطقهای که در گزارشها از ریاض مطرح شده، نشان میدهد که ترامپ به دنبال تضمین تعهدات امنیتی به کشورهای خلیجفارس است تا در مقابل تهدیدهای منطقهای، از حمایت این کشورها برخوردار شود. ترامپ امیدوار است که از نفوذ کشورهای خلیجفارس بهعنوان میانجی در منازعات منطقهای، از جمله موضوع غزه و سوریه بهره ببرد. تحول غیرمنتظرهای که در ریاض رخ داده، تصمیم ترامپ برای لغو تحریمهای سزار سوریه و دیدار با احمد الشرع رئیسجمهور این کشور بود.
این اقدام، میتواند نشاندهنده تغییر اساسی در سیاست خارجی آمریکا در قبال دمشق و بخشی از استراتژی گستردهتر وی در معادلات منطقه باشد. این منافع چندجانبه نشان میدهد که ترامپ رویکردی معاملهگرانه به سیاست خارجی دارد و روابط با خلیجفارس را به عنوان ابزاری برای کسب دستاوردهای ملموس برای آمریکا میبیند. در روابط میان آمریکا و شورای همکاری خلیجفارس، مسائل اقتصادی و امنیتی از اهمیت زیادی برخوردارند، اما اولویتبندی آنها برای هر طرف متفاوت است. برای آمریکا مسائل اقتصادی نظیر قراردادهای تسلیحاتی و سرمایهگذاریهای خارجی در اولویت قرار دارند؛ بهویژه با توجه به رویکرد ترامپ که بر تقویت اقتصاد داخلی تاکید دارد. اعلام سرمایهگذاری ۳۰۰میلیارد دلاری سعودی در آمریکا و ارائه چشمانداز برای افزایش آن تا رقم خیرهکننده یکتریلیون دلار میتواند دستاوردی برای ترامپ باشد که آن را به افکار عمومی آمریکا میفروشد.
از سوی دیگر کشورهای خلیجفارس، بهویژه عربستان و امارات، به دنبال تضمینهای امنیتی از آمریکا هستند. این کشورها پس از تجربیاتی نظیر عدمپاسخ قاطع واشنگتن به حملات انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹، به دنبال تعهدات رسمی امنیتی هستند. اظهارات کنونی ترامپ در ریاض که عربستان را «متحدی قدرتمندتر از هر کشور دیگری» خوانده، میتواند نشانهای از تلاش برای جلب اعتماد این کشورها باشد. با این حال مسائل اقتصادی برای کشورهای خلیجفارس نیز موضوعی حیاتی است. عربستانسعودی برای پیشبرد برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ و کاهش وابستگی به نفت به درآمدهای نفتی بالا نیاز دارد؛ موضوعی که ممکن است با خواستههای احتمالی ترامپ برای کاهش قیمت نفت در تضاد باشد. در جریان این سفر انتظار میرود که امارات نیز با تمرکز بر تنوع اقتصادی و سرمایهگذاری در فناوریهای پیشرفته، به دنبال رفع محدودیتهای صادراتی آمریکا و تقویت روابط تجاری باشد. در مجموع میتوان گفت که امنیت برای کشورهای خلیجفارس اولویت نخست است، در حالی که برای آمریکا، مسائل اقتصادی و امنیتی به طور توامان و به صورت مکمل در دستور کار قرار دارند.
رویکرد نسبت به ایران و تاثیر آن بر ثبات منطقه
یکی از مسائل مهم سفر ترامپ، رویکرد وی نسبت به ایران است. ترامپ در سخنرانی خود در ریاض، ضمن ایراد سخنان خصمانه علیه ایران، پیشنهاد «شاخه زیتون» برای توافقی جدید را مطرح کرد، اما همزمان هشدار داد که در صورت رد این پیشنهاد، فشار حداکثری از جمله به صفر رساندن صادرات نفت ایران را اعمال خواهد کرد. این اظهارات نشان میدهد که ترامپ همچنان سیاست مهار ایران را در اولویت قرار داده است. تقویت روابط با عربستانسعودی و گمانهزنیها درباره ایجاد یک پیمان دفاعی منطقهای، بهوضوح بخشی از استراتژی آمریکا برای ایجاد جبههای متحد علیه نفوذ ایران در منطقه است. کشورهای خلیجفارس، با توجه به تحولات سالهای اخیر از جمله حمله نیروهای انصارالله به تاسیسات نفتی سعودی در ۲۰۱۹ و عدمپاسخ نظامی قاطع آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که در صورت افزایش مجدد تنش با ایران، آنها متضرر خواهند شد و نمیتوانند صرفا به حمایت آمریکا تکیه کنند. این موضوع در کنار عادیسازی روابط ریاض با تهران به میانجیگری چین در اسفند ۱۴۰۱، نشاندهنده تغییر مناسبات منطقه نسبت به دوره اول ترامپ و تمایل این کشورها به کاهش تنش با ایران است.
چشمانداز روابط اعراب و ترامپ در این سفر
چشمانداز روابط میان کشورهای عربی خلیجفارس و ترامپ ترکیبی از موضوعات مختلف را به نمایش میگذارد. از یکسو قراردادهای تسلیحاتی و تجاری عظیم و اظهارات ترامپ درباره ثبت دستاوردهای «شگفتانگیز» نشاندهنده تمرکز او بر منافع اقتصادی-نظامی است. از سوی دیگر اقدامات غیرمنتظرهای مانند لغو تحریمهای سوریه بیانگر تمایل به تاثیرگذاری بیشتر در معادلات خاورمیانه است. با این حال، موفقیت این استراتژی به واکنشهای منطقهای و بینالمللی، بهویژه از سوی ایران و روسیه از یکسو و از سوی دیگر حمایت داخلی در آمریکا بستگی دارد. در مقایسه با دوره اول ریاستجمهوری ترامپ کشورهای خلیجفارس اکنون محتاطتر عمل میکنند و به دنبال تضمینهای رسمی و ملموس از آمریکا هستند، در حالی که ترامپ همچنان رویکردی معاملهگرانه و مبتنی بر منافع کوتاهمدت را دنبال میکند. موضوعات منطقهای مانند مساله غزه، به دلیل تفاوت دیدگاهها میان ترامپ و رهبران عرب، بهویژه با توجه به نقش عربستان در بازسازی غزه میتوانند به چالشهایی جدی تبدیل شوند. روابط اقتصادی همچنان به عنوان یک نقطه قوت باقی خواهد ماند و تعهدات سرمایهگذاری کلان انگیزهای قوی برای هر دو طرف ایجاد کرده است.
نتیجهگیری
سفر کنونی ترامپ به خاورمیانه، با هدف تقویت روابط اقتصادی و امنیتی آغاز شده، اما با چالشهای متعددی همراه است. از یکسو منافع مشترک اقتصادی و امنیتی، بستری برای همکاری میان آمریکا و کشورهای خلیجفارس فراهم کرده است. از سوی دیگر موضوعاتی نظیر رویکرد دولت ترامپ به ایران، مدیریت بحران غزه و تفاوت در اولویتها موانعی جدی در مسیر این همکاری ایجاد کردهاند. چشمانداز روابط میان ترامپ و اعراب خلیجفارس به تصمیمات آتی او در دیدارهای پیشرو، روند مذاکرات با ایران و رویکرد وی به معادلات امنیتی منطقه بستگی خواهد داشت.
* پژوهشگر امنیت بینالملل