یک ایرانی عهد قاجار در نیویورک

قران لندن یکی دو قران و نیم ایران است و قران اینجا یازده قران ایران است. در تمام خیابان‌ها ستون آهنی زده و روی آنها پل بسته‌اند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الکتریک از زیر آن حرکت می‌کند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می‌گذرد و گاری الکتریک زمینی به خط مستقیم در خیابان‌ها حرکت می‌کند. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است، خیلی زحمت کشیده‌اند تا این جنگل و کوه را باغ ساخته‌اند. 

می‌گویند ۵۰میلیون تومان مخارج این باغ شده است، در حقیقت یک کوه را باغ ساخته‌اند. این همه پول خرج کرده‌اند برای حسن‌تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش کنند. در این میهمان‌خانه که من هستم اتاق نمره ۵۶۴ است. در هر اتاقی طناب محکمی موجود و نوشته‌اند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته به خیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد به خیابان معلوم می‌شود، خیلی زود آتش می‌گیرد. اتاق کوچکی را اجاره کرده‌ام. شبی یک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. 

چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران اینجا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایران است. مثل فلان پینه‌دوز دهات پست که به تهران بیاید و در ‌میهمان‌خانه پرسو منزل کند، حال ایرانی کم‌پول در اینجاها همین است. چنانچه در لندن یکی از ایرانی‌ها که در ‌میهمان‌خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.

ایرانی که پنج تومانش یک تومان محل دیگری است، چگونه تواند زیست نماید.

منبع:  سفرنامه ابراهیم صحافباشی تهرانی به اهتمام محمد مشیری

تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران سال ۱۳۵۷. صص ۶۶-۶۷