انحراف از مسیر سبز

یک دهه سرمایه‌گذاری کم‌‌‌بازده

شرکت بریتیش‌پترولیوم در سال‌های گذشته یکی از پر سر و صداترین بازیگران عرصه انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر در میان شرکت‌های نفتی بین‌المللی به‌شمار می‌‌‌رفت؛ شرکتی که مسیر خروج از وابستگی به سوخت‌‌‌های فسیلی را تبلیغ می‌‌‌کرد و تلاش داشت با تغییر نقشه سرمایه‌گذاری، چهره‌‌‌ای نو از یک شرکت نفتی مدرن ارائه دهد. اما داده‌‌‌های بازار نشان می‌دهد که این استراتژی با واقعیت‌‌‌های اقتصادی هماهنگ نبوده و در عمل به از دست‌رفتن سهم بازار و کاهش ارزش سهام منجر شده‌است. در حالی‌که شرکت‌هایی چون شل، اکسون‌موبیل و توتال طی سال‌های اخیر یا ثبات نسبی خود را حفظ کرده‌‌‌اند یا سودهای کلانی در موج افزایشی قیمت نفت به‌دست آورده‌‌‌اند، بریتیش‌پترولیوم تنها شرکت بزرگ نفتی بوده که روند نزولی را در بازار سرمایه تجربه کرده‌است. به‌‌‌بیان دقیق‌‌‌تر، در زمانی که قیمت نفت در پی حمله روسیه به اوکراین افزایش یافت و سایر شرکت‌های نفتی به سودهای تاریخی دست‌یافتند، بریتیش‌پترولیوم به دلیل تمرکز بر پروژه‌‌‌های نه‌چندان سودآور یا زیان‌‌‌ده در حوزه انرژی پاک، از این فرصت طلایی بی‌‌‌بهره ماند.

شاخص‌‌‌های مالی نگران‌‌‌کننده

یکی از مهم‌ترین نشانه‌‌‌های فشار مالی بر بریتیش‌پترولیوم را می‌‌‌توان در نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مشاهده کرد که در سه‌‌‌ماهه سوم سال گذشته به رقم ۳.۲۳درصد رسیده است. برای مقایسه، همین شاخص در توتال به حدود ۱۳‌درصد، در شورون و اکسون‌موبیل به محدوده‌‌‌ای کمتر از ۱۵‌درصد و در شل به حدود ۱۶ تا ۱۷‌درصد محدود شده است. این ارقام نشان می‌دهند که بریتیش‌پترولیوم نه‌‌‌تنها در حوزه سودآوری از رقبا عقب‌مانده بلکه از منظر ساختار مالی نیز شکننده‌‌‌تر عمل‌کرده و بیش از دیگران با ریسک‌‌‌های نقدینگی مواجه شده‌است. در نتیجه همین وضعیت، برخی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند شرکت ناگزیر به کاهش برنامه‌‌‌های بازخرید سهام یا حتی فروش مجدد دارایی‌‌‌هایی خواهد شد که در دوران برنارد لونی برای حمایت از پروژه‌‌‌های انرژی پاک به فروش گذاشته شده بودند.

بازگشت به نفت؟

پس از کناره‌‌‌گیری برنارد لونی، مدیرعاملی که معماری‌ گذار سبز را طراحی کرده بود، حالا موری آچینکلوس مسوولیت نجات شرکتی را برعهده گرفته که نه‌‌‌تنها اعتماد بازار را از دست داده بلکه در درون نیز با نارضایتی کارکنان و پیمانکاران مواجه است. در نخستین تصمیمات جدی، مدیریت جدید اعلام کرده است که قصد دارد حدود ۴۷۰۰ نفر از کارکنان را اخراج کند، سه میلیارد دلار از هزینه‌‌‌های نیروی انسانی بکاهد و بیش از سه‌هزار پیمانکار را در آغاز سال میلادی جاری تعدیل کند. این اقدامات که آشکارا از جدیت در کنترل هزینه‌‌‌ها حکایت دارند، تاکنون واکنش مثبت ملموسی در بازار سهام ایجاد نکرده‌‌‌اند. تردید سرمایه‌گذاران از آن‌‌‌روست که همچنان چشم‌‌‌انداز مشخصی از جهت‌‌‌گیری استراتژیک شرکت در دست نیست. پرسش اینجاست که آیا بریتیش‌پترولیوم به سوخت‌‌‌های فسیلی بازمی‌گردد یا همچنان قصد دارد انرژی‌‌‌های پاک را در اولویت نگاه دارد، آن‌هم در شرایطی که سرمایه‌گذاری‌‌‌های پیشین بازده مطلوبی نداشته‌‌‌اند.

«فساد ناشی از خوش‌نیتی» و خطر گسست از سهامداران

پل گودن، مدیر پرتفوی شرکت Thesis One، در توصیف موقعیت فعلی بریتیش‌پترولیوم از اصطلاح قابل‌تامل «فساد ناشی از خوش‌نیتی» استفاده کرد. به اعتقاد او، بریتیش‌پترولیوم بیش از آنکه به خلق ارزش برای سهامداران خود بیندیشد، بر نمادسازی از تعهدات محیط‌‌‌‌زیستی تمرکز کرده و در نتیجه از منطق اقتصادی فاصله گرفته است. تحلیلگران دیگری مانند بیراج بورخاتاریا معتقدند که سال ۲۰۲۵ برای آینده بریتیش‌پترولیوم تعیین‌‌‌کننده خواهد بود، چراکه بازار نیازمند شواهد عملی و نتایج ملموس از اصلاحات ساختاری و احیای سودآوری است، در غیر‌این صورت‌ ممکن است شرکت در موقعیتی قرار گیرد که حتی سرمایه‌گذاران بلندمدت نیز خواستار تجدید ساختار جدی یا واگذاری بخشی از دارایی‌‌‌ها شوند.

مسیر متفاوت رقبا

آنچه بیشتر از هر چیز موقعیت بریتیش‌پترولیوم را شکننده‌‌‌تر می‌کند، مقایسه مستقیم با عملکرد رقبای آن است. برای نمونه، شرکت شل در همان دوره‌‌‌ای که بریتیش‌پترولیوم بر سرمایه‌گذاری در پروژه‌‌‌های کم‌‌‌کربن تمرکز کرده بود، تصمیم به فروش برخی دارایی‌‌‌های کم‌‌‌بازده در حوزه انرژی‌‌‌های نو گرفت، سرمایه‌گذاری کل را کاهش داد و تمرکز مجدد بر پروژه‌‌‌های نفت و گاز را در اولویت قرار داد. شرکت‌های آمریکایی مانند شورون و اکسون‌موبیل نیز با حفظ تمرکز بر سوخت‌‌‌های فسیلی، بهره‌‌‌برداری کامل از قیمت‌های بالای نفت و توسعه دارایی‌‌‌های سنتی خود، سودهای بی‌‌‌سابقه‌‌‌ای را در سال ۲۰۲۲ و پس از آن ثبت کردند؛ واقعیتی که نشان می‌دهد میان سیاستگذاری محیط‌‌‌زیستی و سودآوری اقتصادی همچنان شکاف قابل‌‌‌توجهی وجود دارد.

سودآوری و تعهدات زیست‌‌‌محیطی

نکته کلیدی در مورد بریتیش‌پترولیوم آن است که اکنون ناگزیر است میان دو الزام متضاد تعادل برقرار کند. از یک‌سو، بازار سرمایه و سهامداران خرد و کلان خواهان بازگشت به مسیر سودآوری و بازدهی کوتاه‌‌‌مدت هستند؛ از سوی دیگر، فشارهای نهادی، رسانه‌‌‌ای و سیاسی برای ادامه مسیر‌گذار به انرژی‌‌‌های پاک و کاهش وابستگی به کربن همچنان پابرجاست. این دوگانگی نه‌‌‌تنها در استراتژی‌‌‌های کلان شرکت بلکه حتی در پیام‌‌‌های رسانه‌‌‌ای و روابط عمومی بریتیش‌پترولیوم نیز بازتاب دارد. از یک‌‌‌سو اعلام اخراج کارکنان و تمرکز مجدد بر نفت و گاز صورت می‌گیرد‌ و از سوی دیگر همچنان وعده تداوم سرمایه‌گذاری در انرژی‌‌‌های نو به گوش می‌‌‌رسد؛ وضعیتی که به‌‌‌سختی می‌‌‌توان آن را نشانه انسجام یا یکپارچگی دانست.

آینده نامعلوم

در میان تحلیل‌‌‌هایی که این روزها درباره بریتیش‌پترولیوم منتشر می‌شود، یک نکته بیش از همه به‌چشم می‌‌‌خورد، این شرکت در موقعیتی است که موفقیت یا شکست آن، تاثیری فراتر از ترازنامه مالی خود خواهد داشت. به بیان دقیق‌‌‌تر، بریتیش‌پترولیوم اکنون به آزمونی برای سنجش امکان‌‌‌پذیری «گذار انرژی با سودآوری» بدل شده است. اگر این شرکت بتواند با اصلاح مسیر، بازگشت به تعادل مالی و حفظ تعهدات زیست‌‌‌محیطی، دوباره جایگاه خود را در میان غول‌‌‌های انرژی تثبیت کند، می‌‌‌توان به امکان همزیستی بلندمدت میان انرژی‌‌‌های پاک و منطق اقتصادی امیدوار بود. اما اگر شکست بخورد، برای سایر بازیگران صنعت نیز این پیام روشن خواهد بود که ‌گذار سبز، بدون پشتوانه سودآوری، مسیری قابل‌تکرار نخواهد بود.