ریسپانسیبل استیت کرفت تحلیل کرد؛
تصور پیروزی ترامپ توهمی بیش نیست

دستور ترامپ برای بمباران سه سایت هستهای ایران، آمریکا را در مسیری خطرناک قرار داده که میتواند به جنگی دیگر در خاورمیانه منجر شود؛ همان جنگی که بارها وعده داده بود از آن پرهیز خواهد کرد. حتی اگر این حملات از نظر تاکتیکی موفقیتآمیز به نظر برسند، چالشی را که امکان مدیریت دیپلماتیک داشت، به بحرانی نظامی تبدیل کردهاند. اما باید گفت، چند حمله محدود، برنامه هستهای ایران را از بین نخواهد برد؛ بلکه تنها آن را به اعماق زمین خواهد برد و عزم تهران برای ادامه مسیر را راسختر میکند. این اقدام در واقع درهای مذاکره را--مانند توافق برجام که ترامپ آن را ترک کرد-میبندد. نتیجه محتمل، احیای برنامه هستهای با انگیزهای جدیتر برای دستیابی به تسلیحات خواهد بود.
معاون رئیسجمهور، جیدی ونس، مدعی شده آمریکا با ایران در جنگ نیست، بلکه با برنامه هستهای آن مقابله میکند. اما حملهای هماهنگ با رژیم صهیونیستی آن هم در میانه مذاکراتی شکننده که تنها دو ماه فرصت داشتهاند، از نگاه تهران حملهای گسترده تلقی خواهد شد. با در نظر گرفتن مواضع تند مقامات صهیونیستی، این حملات میتواند به عنوان اعلام اراده برای تضعیف نظام تفسیر شود.
این تشدید تنش، جان نیروهای آمریکایی و دیپلماتها را بهویژه در عراق و سوریه به خطر انداخته و تکرار غروری است که آمریکا در اوایل جنگ عراق از خود نشان داد؛ غروری که با ادعای جورج بوش تحت عنوان ماموریت انجام شد به اوج رسید. با وجود هشدار قانونگذاران حتی از درون حزب خودش ترامپ بیبرنامه به دل بحران رفته است.
ترامپ در خلأ تصمیم نگرفت؛ او از سوی قانونگذاران و حتی چهرههای فکری درون جریان سیاسی خودش درباره پیامدهای این اقدام هشدار دریافت کرده بود. با این حال، کاخ سفید او بیبرنامه درگیر بحرانی دیگر و پرتنش شده است. این پایان یک بحران نیست بلکه آغاز چیزی بهمراتب خطرناکتر است.
ادعای مربوط به اینکه ایران یک تهدید فوری محسوب میشد نیز پشتوانهای ندارد؛ آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی رئیس اطلاعات ملی دولت ترامپ، تولسی گابارد، اعلام کردهاند که ایران بهسوی ساخت سلاح هستهای شتاب نکرده است. این روایت تهدید فوری بهشکل نگرانکنندهای یادآور ادعاهای منتهی به جنگ عراق است. این یک کلیشه تکراری و خستهکننده نیست بلکه نوای تلخ تکرار تاریخ است؛ نه بهصورت یک کمدی، بلکه بهعنوان رژهای عامدانه بهسوی جنگی غیرضروری دیگر. همچنین درسی برای ایران که باید زودتر از این بهدنبال دستیابی به بازدارندگی هستهای میرفت درسی که دیگر کشورها نیز بهدقت زیر نظر خواهند گرفت.
برخی تحلیلگران به اشتباه تصور میکنند این حمله و ترورها قدرت چانهزنی ترامپ را افزایش میدهد. اما واقعیت این است که ایران با عرصه سیاست داخلی خود مواجه است که باید ایستادگی کند. ترامپ با قراردادن ایران در تنگنا، مسیر مذاکره واقعی را عملا مسدود کرده است. تراژدی اصلی این است که ترامپ واقعا فرصتی برای توافقی قوی و تاریخی با ایران داشت؛ اما بهجای دیپلماسی، به سوی تقابل رفت، تحت فشار افرادی مانند تد کروز که سالهاست بهدنبال تغییر نظام در ایران هستند. این فرصت از دست رفته، اکنون مقدمهای برای یک درگیری طولانی شده است. آنچه میتوانست دستاوردی تاریخی در عرصه دیپلماسی باشد، اکنون به گامی دیگر در مسیر بحرانی طولانیمدت بدل شده است.
هرچند هنوز برای تغییر مسیر دیر نیست، اما اقدامات اخیر آمریکا، حرکت در مسیر دیپلماسی را دشوارتر و پاسخ متقابل ایران را محتمل کرده است. در عین حال، شفافسازی درباره آمادگی برای توافق میتواند بهتر از نبود هیچ گزینهای باشد. با این حال، بیاعتمادی ایران به آمریکا عمیقتر شده و انگیزهاش برای دنبالکردن بازدارندگی هستهای بیشتر شده است. اما ادامه این روند ناخوشایند، میتواند منجر به شرایطی در منطقه شود که حتی از جنگ عراق هم بیثباتکنندهتر باشد.