شش ضلعی مدیریت بحران

 در پاسخ به این چالش، گروهی از پژوهشگران دانشگاه ایالتی کلرادو در مقاله‌‌ای که به‌‌تازگی در نشریه معتبر Nature Water منتشر شده، شش راهکار کلیدی برای بهینه‌‌سازی مصرف آب در کشاورزی آمریکا را با رویکردی سیستمی بررسی کرده‌‌اند. این مقاله تحت عنوان «پیشبرد استفاده پایدار از آب در سراسر چرخه حیات کشاورزی در ایالات متحده»، به قلم هما طارق مالک، دانشجوی دکترا در دانشگاه کلرادو و به سرپرستی پروفسور توماس بورچ از دانشکده علوم خاک و محصولات زراعی و بخش شیمی این دانشگاه نوشته شده است. نویسندگان در این تحقیق تاکید کرده که بحران آب در کشاورزی، راه‌‌حلی ساده یا فوری ندارد؛ بلکه نیازمند نگاهی جامع و چند‌‌بعدی است.

مصرف‌کننده اصلی آب آمریکا

در ایالات متحده، نزدیک به ۸۰‌درصد منابع آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود؛ از همین رو، هرگونه راه‌‌حل برای مدیریت بهینه آب باید با تمرکز بر این بخش طراحی شود. پژوهشگران معتقدند که مجموعه‌‌ای از راهکارهای مکمل می‌تواند تاثیرگذارتر از راه‌‌حل‌‌های منفرد باشد؛ به‌‌ویژه آنکه هرکدام از این راهکارها در عمل با پیچیدگی‌‌ها، چالش‌‌های فنی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود مواجه‌‌اند. در ادامه گزارش منتشرشده از سوی دانشگاه ایالتی کلرادو در نشریه Nature Water، می‌توان شش راهکار ارائه‌‌شده برای مقابله با بحران آب در کشاورزی را با جزئیات بیشتری بررسی کرد. این راهکارها که ذیل رویکردی سیستمی و در تعامل با یکدیگر تعریف شده‌‌اند، نه تنها بر صرفه‌‌جویی در مصرف آب متمرکزند، بلکه به جنبه‌‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌‌محیطی نیز توجه دارند.

شش راهکار کلیدی

بهینه‌‌سازی محل کشت محصولات: یکی از اصول بنیادی مدیریت منابع آب در کشاورزی، تطبیق نوع محصول با شرایط اقلیمی و منابع آبی منطقه است. کشت محصولات پرمصرف مانند برنج، در مناطق خشک و نیمه‌‌خشک، فشار زیادی بر منابع آب وارد می‌کند. در مقابل، انتقال این محصولات به مناطق پرآب‌‌تر یا جایگزینی آنها با گیاهان مقاوم به خشکی، می‌تواند موجب صرفه‌‌جویی معناداری در آب مصرفی شود. با این حال، چنین انتقالی ساده نیست. کشاورزان با موانعی مانند، سرمایه‌گذاری‌‌های اولیه بالا برای تغییر تجهیزات یا خرید بذرهای جدید، ریسک‌‌های اقتصادی نظیر کاهش سود یا تقاضای بازار برای محصول جدید و وابستگی به زنجیره‌‌های تامین موجود مانند صنایع تبدیلی، روبه‌‌رو هستند. از این‌‌رو، بدون سیاست‌‌های حمایتی و مشوق‌‌های مالی، این راهکار عملا دشوار است.

استفاده از روش‌های پیشرفته مدیریت خاک: خاک سالم و ساختار یافته یکی از مهم‌ترین عوامل در حفظ رطوبت، کاهش تبخیر و افزایش کارآیی مصرف آب در کشاورزی است. کشاورزی حفاظتی با محورهایی مانند شخم حداقلی، پوشش دائمی خاک، تناوب کشت و افزایش ماده آلی می‌تواند ظرفیت نگهداری آب و خاک را تا چند برابر افزایش دهد. افزایش ماده آلی خاک (Organic Matter) از طریق افزودن کمپوست، کود حیوانی و بقایای گیاهی، ریزساختار خاک را بهبود داده و اجازه می‌دهد ریشه گیاه در عمق بیشتری نفوذ کند. این فرآیند ضمن کاهش نیاز به آبیاری، تاب‌‌آوری سیستم کشاورزی را در برابر خشکسالی افزایش می‌دهد.

بهره‌‌گیری از فناوری‌‌های نوین آبیاری: در حالی که فناوری‌‌های آبیاری قطره‌‌ای، بارانی و کنترل‌‌شده با سنسور در بسیاری از کشورها توسعه‌یافته‌‌اند، در بسیاری از مناطق ایالات متحده و سایر کشورها هنوز روش‌های سنتی آبیاری سطحی و غرق‌‌آبی غالب‌‌اند که راندمان پایین‌‌تری دارند (گاها کمتر از ۴۰ درصد). فناوری‌‌های نوین می‌توانند مصرف آب را تا ۶۰‌درصد کاهش دهند. استفاده از سنسورهای رطوبت خاک، سیستم‌های آبیاری مبتنی بر داده‌‌های اقلیمی و خودکارسازی آبیاری می‌تواند در کنار آموزش کشاورزان، تحول چشمگیری در بهره‌‌وری آبی ایجاد کند. با این حال، هزینه اولیه نصب و نگهداری این سیستم‌ها، یکی از موانع جدی به شمار می‌رود که بدون برنامه‌‌های حمایتی دولتی یا تسهیلات مالی، فراگیری آنها با کندی همراه خواهد بود.

استفاده مجدد از پساب‌‌های تصفیه‌‌شده: پساب تصفیه‌‌شده یکی از منابع جایگزین آب برای آبیاری مزارع است که در مناطقی مانند کالیفرنیا، فلوریدا، تگزاس و همچنین برخی کشورهای اروپایی نظیر اسپانیا و ایتالیا با موفقیت به کار گرفته شده است. این روش به‌ویژه در مناطقی که با تنش آبی مواجه‌‌اند، می‌تواند کمک شایانی به پایداری منابع آبی کند. با این حال، چالش‌‌هایی از جمله، نگرش منفی عمومی نسبت به استفاده از آب فاضلاب تصفیه‌‌شده برای تولید غذا، نبود مقررات یکپارچه و استانداردهای مشخص در سطح ملی یا منطقه‌‌ای، هزینه‌‌های تصفیه و انتقال آب بازیافت، ‌‌ مانع گسترش این رویکرد شده‌‌اند. برای پذیرش اجتماعی این فناوری، ارتقا آگاهی عمومی و شفافیت در کیفیت آب تولیدی ضروری است.

کاهش تقاضای آب در دامداری‌‌ها: بخش دامداری، به‌‌ویژه در تولید گوشت قرمز، یکی از پرمصرف‌‌ترین بخش‌‌های کشاورزی در جهان به‌‌حساب می‌‌آید. بخش عمده‌‌ای از این مصرف به خوراک دام (عمدتا ذرت، یونجه و سویا) اختصاص دارد که اغلب در مناطق پرتنش آبی تولید می‌شود. برای کاهش این بار آبی، راهکارهایی مانند، تغییر رژیم خوراک دام به گونه‌‌های مقاوم‌‌تر به خشکی، اصلاح نژاد دام‌‌ها برای افزایش بهره‌‌وری گوشت یا شیر به ازای هر لیتر آب مصرفی و بهینه‌‌سازی سیستم‌های نگهداری دام و استفاده از آب بازچرخانی در دامداری‌‌ها پیشنهاد شده‌‌اند. همچنین مصرف‌کنندگان با کاهش مصرف گوشت قرمز یا جایگزینی آن با منابع دیگر پروتئین نیز می‌تواند به کاهش تقاضای غیرمستقیم آب کمک کنند.

کاهش اتلاف و ضایعات غذایی: ضایعات مواد غذایی به‌‌عنوان یک حلقه پنهان اما مهم در زنجیره مصرف آب شناخته می‌شود. بر اساس پژوهش‌‌های انجام شده، حدود ۲۲‌درصد از کل مصرف آب کشاورزی در آمریکا صرف تولید غذاهایی می‌شود که هرگز مصرف نمی‌‌شوند، از جمله محصولاتی که در مزرعه باقی می‌‌مانند، در زنجیره توزیع فاسد می‌‌شوند یا در خانه‌‌ها دور ریخته می‌‌شوند. با اقدامات ساده‌‌ای مانند، ‌‌ بهبود زنجیره سرد (Cold Chain) در حمل‌‌ونقل، برنامه‌‌ریزی خرید بهتر توسط مصرف‌کنندگان و افزایش عمر مفید مواد غذایی از طریق بسته‌‌بندی‌‌های نوین، می‌توان این ضایعات را کاهش داد. نکته مهم آن‌‌که این مسیر برخلاف برخی راهکارهای دیگر، کم‌‌هزینه‌‌تر و قابل‌‌اجرا در کوتاه‌‌مدت است.

سیاستگذاری؛ کلید موفقیت

نویسندگان مقاله بر نقش سیاستگذاری موثر در تحقق این راهکارها تاکید دارند. آنها معتقدند بدون تدوین و اجرای سیاست‌‌های محلی، ایالتی و ملی که بتوانند کشاورزان را به اجرای اقدامات صرفه‌‌جویانه تشویق کنند، این راهکارها اجرایی نخواهند شد. از جمله ابزارهای موثر در این زمینه می‌توان به یارانه‌‌ها، مشوق‌‌های مالی، قوانین بهره‌‌برداری از منابع آبی، و استانداردهای تولید پایدار اشاره کرد. پروفسور توماس بورچ در جمع‌‌بندی نتایج این تحقیق بیان کرد: «هرکدام از ما می‌توانیم در حفاظت از منابع محدود آبی برای کشاورزی از حمایت از کشاورزی دقیق و پایدار گرفته تا انتخاب محصولات غذایی متناسب با اقلیم بومی و کاهش ضایعات در سبد غذایی خانواده‌‌ها نقش داشته باشیم.»

این مقاله، اگرچه متمرکز بر شرایط آمریکاست، اما نتایج و پیشنهادهای آن می‌تواند الگویی الهام‌‌بخش برای کشورهایی باشد که با بحران کم‌‌آبی در بخش کشاورزی دست‌‌و‌‌پنجه نرم می‌کنند. به‌‌ویژه در کشورهایی همچون ایران که وابستگی بالایی به کشاورزی و منابع آبی محدود دارند، بهره‌‌گیری از چنین رویکردهای سیستماتیک می‌تواند گامی موثر در جهت امنیت غذایی و تاب‌‌آوری بلندمدت باشد.