سیاستهای حمایتی دولت در طول جنگ ۱۲روزه بررسی شد؛
تکمیل پازل حمایتی در پساجنگ

با این حال یکی از اقدامات اساسی دولتها در دوران جنگهای مدرن، ارتقای دسترسی دیجیتال و تسهیل دسترسی شهروندان به اینترنت است. این اقدام از آسیبپذیری کسبوکارها و مشاغل در مقابل جنگ میکاهد. اما قطع دسترسی جمعیت قابل توجهی از ایرانیان به اینترنت جهانی در روزهای ابتدایی پس از جنگ این امکان را از کسبوکارها سلب کرد. با وجود تامین کالاهای اساسی در زمان جنگ و همچنین فعال شدن اینترنت بینالمللی پس از آتشبس، کارشناسان معتقدند که دولت همچنان باید نقش پررنگ خود را برای انجام اقدامات حمایتی فوری، میانمدت و بلندمدت حفظ کند. این اقدامات باید شامل بازسازی و بهبود زیرساختها و خدمات عمومی، حمایت اقتصادی از خانوارها و کسبوکارها و تقویت اعتماد عمومی از طریق مشارکت دادن مردم در تصمیمگیریهای حیاتی دولت باشد.
نقش غیرجنگی دولتها در جنگ
در دوران تنشهای نظامی و جنگهای نوین، نقش دولت در ارائه سیاستهای حمایتی از مردم اهمیت حیاتی دارد. برخلاف جنگهای سنتی، جنگهای امروزی اغلب با حملات غیرمتمرکز، فشارهای اقتصادی و بیثباتی روانی همراه است. در چنین شرایطی، دولت بهعنوان مهمترین نهاد انسجامدهنده جامعه، باید با مداخلات هدفمند از بحرانهای اجتماعی جلوگیری کند. در جنگ، اقشار آسیبپذیر از جمله کارگران روزمزد، سالمندان، زنان سرپرست خانوار و کودکان، بیشترین فشار را متحمل میشوند. کاهش درآمد، افزایش تورم، اختلال در زنجیره تامین و محدودیتهای دسترسی به خدمات، زیست روزمره مردم را تهدید میکند. از این رو، دولت موظف است با طراحی بستههای حمایتی نظیر یارانه نقدی یا غیرنقدی، توزیع عادلانه کالاهای اساسی، کنترل قیمتها، تامین دارو و خدمات درمانی و تثبیت بازار کار، یک رفاه حداقلی برای شهروندان خود فراهم کند. همچنین ارتقای دسترسی دیجیتال و حفظ زیرساختهای حیاتی مانند آب، برق و ارتباطات در اولویت است.
جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل در ۲۳خردادماه با حمله اسرائیل به خاک ایران آغاز شد. با گذشت ۱۲روز، این جنگ با آتشبس میان ۲کشور به پایان رسید. در نخستین روزهای جنگ، همانند بسیاری از شرایط اضطراری دیگر، الگوی تقاضا برای برخی از کالاهای اساسی مانند بنزین، روغن و نان افزایش یافت. بسیاری از شهروندان کشور، در روزهای نخست جنگ در پی نگرانی از کمبودهای احتمالی، به خرید و ذخیره بیش از نیاز روی آوردند. در روزهای نخست، این رفتار در شکلگیری صفهای طولانی پمپ بنزینها نمود یافت؛ اما با گذشت زمان و تثبیت وضعیت عرضه، تقاضای غیرواقعی کاهش یافت و دسترسی به بنزین در اغلب مناطق به شرایط عادی بازگشت. در ادامه، دغدغه مردم به سمت تهیه نان و کالاهای خوراکی متمرکز شد. صفهای طولانی مقابل نانواییها و اعمال جیرهبندی در برخی مناطق، گواه این تغییر جهت بود. از سوی دیگر، مهاجرت اضطراری از کلانشهرهایی مانند تهران به شهرهای کوچکتر که از آتش جنگ دور مانده بودند، فشار مضاعفی بر منابع محدود این شهرها وارد کرد. نانواییهایی که بر اساس تقاضای پیش از بحران برنامهریزی شده بودند، با جمعیتی بیشتر و مصرفی هیجانی روبهرو شدند. با این حال اقدامات دولت در این ایام و همچنین عبور از شوک اولیه باعث شد تا اختلالهایی که در زنجیره تامین کالاهای اساسی بهوجود آمده بود، به سرعت رفع شود.
ترمیم تأمین کالاهای اساسی
در جریان جنگ ۱۲روزه دولت با درک ضرورت حیاتی تامین اقلام ضروری مانند مواد غذایی و سوخت برای مردم، مجموعهای از اقدامات را برای تثبیت زنجیره تامین و حمایت از صنایع آسیبدیده به اجرا درآورد. در ۲۳خرداد، همزمان با شروع جنگ، بانک مرکزی یکمیلیارد دلار ارز برای تسهیل واردات کالاهای اساسی تخصیص داد. این اقدام پیشگیرانه با ذخیرهسازی ذخایر استراتژیک برای آمادگی در برابر کمبودهای احتمالی همراه بود. همچنین دولت با تکیه بر این اقدامات اولیه، سپس بر هماهنگی توزیع کالاها تمرکز کرد. پس از این دولت اقدامات هدفمندی را مانند تخصیص سهمیه ویژه کالاهای اساسی به استانهای پر مسافر را در دستور کار قرار داد تا دسترسی به کالاهای اساسی در تمامی شهرهای کشور، تسهیل شود. برای مثال در پاسخ به گزارشهای کمبود در مناطق شمالی، سهمیه آرد نانواییها افزایش یافت.
دولت برای تامین کالاهای اساسی در جنگ ۱۲روزه، علاوه بر اقدامات داخلی، به تقویت واردات روی آورد. برای مثال در این ایام ۹کشتی حامل ۵۴۰هزار تن کالای اساسی شامل گندم، ذرت و سویا در بندر امام خمینی پهلو گرفتند و در هفته ۲۴ تا ۳۰خرداد واردات کالاهای اساسی با ۵۳درصد رشد به ۹۸۰هزار تن رسید. همچنین دولت ارز ترجیحی برای واردات نهادههای دامی و برخی کالاهای اساسی را بازگرداند تا ورود این اقلام ضروری آسانتر و مقرونبهصرفهتر شد.پس از ورود کالاها، توزیع آنها در سراسر کشور اهمیت حیاتی داشت. رانندگان کامیون با انتقال ۳۷۰هزار تن کالای اساسی در ۴روز، زنجیره تامین را حفظ کردند. وزارت اقتصاد فرمول اصلی خود را برای تامین کالاهای اساسی بر کاهش بوروکراسیهای مربوط به واردات بنا کرد. این کاهش بوروکراسی در فرآیند ترخیص و واردات کالا آثار ملموسی بر اقتصاد و زندگی مردم، بهویژه در شرایط جنگی، به جا گذاشت. زمان عبور کانتینرها از گمرک بهطور چشمگیری کاهش یافت و کالاهای اساسی سریعتر به بازار رسیدند. در نتیجه، نوسان قیمتهای مقطعی کنترل شد. در نهایت میتوان گفت که دولت علاوه بر تامین کالاهای اساسی، ضرورت حمایت از صنایع و کسبوکارهای آسیبدیده از جنگ را نیز تشخیص داد. در ۳۰خرداد، بسته حمایتی ویژهای برای صنایع تهیه شد که شامل استمهال بدهیها، تعویق اقساط بانکی و اعطای تسهیلات بود.
علاوه بر کالاهای اساسی، دسترسی کسبوکارها به اینترنت در زمان جنگ از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا امکان دورکاری را برای کارکنان فراهم میکند. در شرایط جنگی، رفتوآمد به محل کار ممکن است با خطرات و محدودیتهای جدی روبهرو شود. بنابراین، اینترنت به کسبوکارها این امکان را میدهد که فعالیتهای خود را بهصورت آنلاین و از راه دور ادامه دهند. دورکاری نه تنها از سلامت و امنیت نیروی کار محافظت میکند، بلکه باعث حفظ بهرهوری و تداوم روند کاری میشود. با این حال قطع دسترسی بخش بزرگی از مردم ایران به اینترنت جهانی در روزهای ابتدایی پس از جنگ امکان دور کاری را برای برخی کسبوکارها از بین برد این محدودیت باعث شد بسیاری از شرکتها و فعالان اقتصادی نتوانند بهدرستی فعالیتهای خود را ادامه دهند.
مسیر بازیابی اقتصاد و اعتماد
کارشناسان معتقدند که با پایان یافتن جنگ ۱۲روزه دولت نیازمند رویکردی چندجانبه است که هم نیازهای فوری را برطرف کند و هم زمینهساز ثبات بلندمدت شود. بازسازی زیرساختها، حمایت اقتصادی و تقویت اعتماد عمومی از طریق مشارکت مردمی، گامهای اساسی برای عبور از این چالش هستند. میتوان گفت که بازسازی زیرساختها و خدمات عمومی، یکی از مهمترین اقداماتی است که دولت باید با هدف بهبود شرایط پس از جنگ انجام دهد. حملات اسرائیل در جنگ مذکور به برخی از زیرساختها مانند شبکههای انتقال آب و گاز آسیب وارد کرده است. دولت باید با ارزیابی دقیق خسارات، برنامهای اولویتبندیشده برای بازسازی این خسارات تدوین کند. علاوه بر این، بهبود زیرساختها و افزایش مقاومت آنها در برابر بحرانهای آینده میتواند با بهوجود آوردن فرصتهای شغلی جدید، رونقی در بازار کار کشور نیز ایجاد کند. علاوه بر این حمایت اقتصادی از خانوارها و کسبوکارها برای کاهش اثرات مالی جنگ ضروری است. در کوتاهمدت، کمکهای مالی مستقیم به خانوادهها، مانند پرداخت نقدی یا ارائه بنهای خرید، میتواند خانوارهای آسیبپذیر و دهکهای پایین درآمدی را برای تهیه نیاز اولیه زندگی مانند غذا و مسکن تقویت کند. نکته قابل توجه آن است که نرخ فقر در ایران بالاست و اغلب خانوارهای این دهکها یا درآمد نداشته یا دارای مشاغل شکننده بودهاند که جنگ درآمد آنها را تحت تاثیر قرار داده است. علاوه بر این دولت باید از طریق اعطای وامهای کمبهره، کمکهای بلاعوض یا معافیتهای مالیاتی از کسبوکارها، بهویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط که ستون فقرات اقتصاد هستند، حمایت کند. حمایت از کسبوکارهای مختلف از کاهش تولیدملی و بحران اشتغال در آینده جلوگیری خواهد کرد.
در نهایت میتوان گفت که تقویت اعتماد عمومی پس از جنگ برای انسجام اجتماعی و ثبات سیاسی حیاتی است. مشارکت دادن مردم در تصمیمگیریهای کلیدی، این اعتماد را بازسازی میکند. دولت میتواند از طریق برگزاری جلسات عمومی، نظرسنجیها و ایجاد کمیتههای نظارتی با حضور نمایندگان مردم، شفافیت و پاسخگویی را افزایش دهد. عدم مشارکت مردم ممکن است به ناآرامیهای اجتماعی و کاهش همکاری با برنامههای دولتی منجر شود.