در جست‌وجوی پیروزی سخاوتمندانه
فریدمن copy
لارنس دی. فریدمن

تلفات روسیه با سرعت سرسام‌آوری در حال افزایش است و تنها از آغاز سال ۲۰۲۵ تاکنون، ۲۰۰هزار نفر تلفات داشته است. در همین حال، واحدهای اوکراینی عملیات‌های خیره‌کننده‌ای از جمله حمله تماشایی اول ژوئن به بمب‌افکن‌های استراتژیک روسیه در فاصله‌ای دور از مرز انجام دادند و به‌طور فزاینده‌ای قادر به استفاده از پهپادهای دوربرد برای هدف قرار دادن دارایی‌های نظامی و تاسیسات نفتی در داخل روسیه هستند که هرگونه فرضی مبنی بر اینکه کی‌یف در آخرین نفس‌های خود است یا اینکه مسکو به یک پیشرفت قاطع نزدیک است را به چالش می‌کشد.

لارنس دی. فریدمن، استاد بازنشسته مطالعات جنگ در کینگ کالج لندن، در مقاله‌ای در «فارن افرز» نوشت، با توجه به اینکه ترامپ آنچه را که به نظرش شرایط جذابی برای آتش‌بس بود به پوتین ارائه داده بود، می‌توان او را به خاطر تعجب از اینکه چرا رئیس‌جمهور روسیه این‌قدر لجباز است، بخشید. اگر پوتین راهی برای خروج آسان کشورش از جنگ با حداقل تحقیر می‌خواست، پیشنهاد ترامپ به اندازه هر پیشنهادی که یک رئیس‌جمهور ایالات متحده احتمالا ارائه می‌دهد، سخاوتمندانه بود. آتش‌بس نه‌تنها به نیروهای روسی اجازه می‌دهد تا پس از چند سالِ طاقت‌فرسا تجدیدقوا کنند، بلکه به‌طور بالقوه حداقل از شرّ برخی از تحریم‌ها خلاص می‌شوند و فرصتی برای عادی‌سازی روابط با ایالات متحده فراهم می‌کنند.

با‌این‌حال، هیچ یک از این تحولات، یا فشارهای اقتصادی فزاینده‌ای که روسیه در داخل با آن مواجه است، عزم جنگی پوتین را کاهش نداده است. روسیه به جای اینکه فرصتی برای آتش‌بس آبرومندانه داشته باشد، بر کوره جنگ و شدت آن دمیده است. از اواخر بهار، روسیه با برخی از بزرگ‌ترین بمباران‌های هوایی جنگ، به کی‌یف و دیگر شهرهای اوکراین حمله کرده است. این کشور جدیدترین حملات خود را تشدید کرده و در دونتسک پیشروی کرده، به سمت سومی حرکت کرده و سعی در ورود به دنیپروپتروفسک دارد. در واقع، برای ناظران نزدیک جنگ، سرسختی و عزم پوتین برای تصرف قلمرو بیشتر به هر قیمتی تعجب‌آور نیست. اما بینش‌های مهمی در مورد اینکه جنگ اکنون به کجا می‌رود و برای پایان دادن به آن چه چیزی ممکن است لازم باشد، ارائه می‌دهد.

یک نمونه بارز برای جنگ ابدی

تهاجم تمام‌عیار روسیه به اوکراین اگرچه قرار بود ظرف چند روز به پایان برسد، اما به یک درگیری بی‌نتیجه و بی‌پایان تبدیل شد. در مقاله‌ اخیر در «فارن افرز»، من به مشکل تکرارشونده در جنگ‌های طولانی‌مدتِ مدرن پرداختم. یک سوال اساسی این بود که کشورها چگونه می‌توانند با جنگ‌هایی که قرار بود کوتاه و قاطع باشند، کنار بیایند، اما به نظر می‌رسد که طولانی و بی‌نتیجه می‌شوند. پایان دادن به چنین جنگی مستلزم آن است که هر دو طرف اهداف نظامی و سیاسی را در یک صف‌بندی واقع‌بینانه‌تر قرار دهند. اما با طولانی شدن جنگ، این کار دشوارتر می‌شود، زیرا متجاوز اکنون به دنبال اجتناب از تحقیر شکست و اذعان به این است که فرضیات پشت جنگ از ابتدا ناقص بوده‌اند. جنگ روسیه در اوکراین نمونه بارز این مشکل است. از زمان آغاز آن در فوریه ۲۰۲۲، این جنگ از یک «عملیات ویژه نظامی» محدود به یک مبارزه موجودیتی برای روسیه تبدیل شده است. پس از آنکه این کمپین در پاییز ۲۰۲۲ با شکست‌های شدیدی روبه‌رو شد، پوتین به جای جست‌وجوی راهی برای پایان دادن به جنگ و کاهش تلفات روسیه، بر شدت جنگ افزود. در سپتامبر ۲۰۲۲، او کشور را در وضعیت جنگی قرار داد و علاوه بر کریمه، الحاق چهار استان اوکراین را اعلام کرد؛ اگرچه نیروهای روسی هنوز این استان‌ها را به‌طور کامل تصرف نکرده بودند (و هنوز نزدیک به سه سال بعد این اتفاق نیفتاده است). همه اینها پایان دادن به جنگ را دشوارتر کرد. اکنون یکی از خواسته‌های اصلی مسکو این است که اوکراین باید سرزمین‌هایی را که روسیه نتوانسته با زور تصرف کند، به این کشور تحویل دهد.

همانند یک کمپین نظامی ناقص، یک ابتکار دیپلماتیک ناقص نیز احتمالا با یک سوءتفاهم اساسی از وضعیت آغاز می‌شود. ترامپ، مانند پوتین در سال ۲۰۲۲، در ژانویه ۲۰۲۵ معتقد بود که می‌تواند جنگ را به‌سرعت به پایان برساند. پوتین تصور می‌کرد که کی‌یف ظرف چند روز پس از حمله سقوط خواهد کرد؛ ترامپ ادعا کرد که می‌تواند جنگ را «در ۲۴ ساعت» پایان دهد. اما ترامپ خیلی زود دریافت که ماهیت غیرقابل‌کنترل درگیری به این معنی است که او نیز باید با یک مسیر طولانی روبه‌رو شود؛ مسیری که در‌حال‌حاضر صبر او را به بوته آزمایش گذاشته است. اگرچه کرملین به‌سختی خواسته‌های خود را مخفی نگه می‌داشت، ترامپ معتقد بود که روسیه از پیشنهاد او مبنی بر آتش‌بس فوری، کنترل عملی سرزمین‌های اشغالی و عدم اجازه ورود اوکراین به ناتو خوشحال خواهد شد.

ترامپ آنقدر مطمئن بود که پوتین این شرایط را خواهد پذیرفت که طوری رفتار کرد که انگار ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، مانع اصلی توافق است. نخستین اقدام ترامپ توضیح علنی واقعیت‌های تلخ موقعیت ضعیف اوکراین، به‌ویژه پس از قطع حمایت ایالات متحده، برای رئیس‌جمهور اوکراین بود. او در یک جلسه زشت و زننده در دفتر بیضی‌شکل در پایان فوریه به او گفت: «شما کارت‌های لازم را ندارید.» وقتی زلنسکی اعتراض کرد، ایالات متحده حتی برای تاکید بر نکته ترامپ، تمام همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی خود با اوکراین را برای مدت کوتاهی به حالت تعلیق درآورد. زلنسکی خیلی زود با آتش‌بس موافقت کرد، تا حدی برای آرام کردن ترامپ، اما همچنین برای دادن فرصتی به اوکراین که به‌شدت به آن نیاز داشت. با این حال، پوتین، با وجود اینکه به‌شدت مورد توجه دولت ترامپ قرار گرفته بود، امتناع کرد، حتی با اینکه لفاظی‌های زیادی کرد تا نشان دهد که هنوز مشتاق تلاش برای صلح است. به نظر نمی‌رسید هیچ‌یک از شرایط سخاوتمندانه ترامپ - از جمله تجدید روابط تجاری بین روسیه و ایالات متحده - تغییری ایجاد کند.

اگرچه ترامپ اصرار داشت که در صورت عدم کوتاه آمدن پوتین، آماده تشدید تحریم‌ها علیه روسیه است، اما در عمل، رئیس‌جمهور آمریکا هیچ نشانه‌ای از انجام این کار نشان نداد و بدین‌ترتیب، شکل اصلی فشار موجود برای ایالات متحده را کنار گذاشت. با گذشت بهار، تیم‌های روسی و اوکراینی برای مذاکره در استانبول دیدار کردند، اما آنها فقط توانستند در مورد تبادل زندانیان به توافق برسند. هنگامی که دو طرف یادداشت‌هایی را که الزامات خود را برای صلح مشخص می‌کرد، رد و بدل کردند، مشخص شد که روسیه قبل از اجرای آتش‌بس، به حداکثر خواسته‌های خود در مورد خاک، حاکمیت، خلع سلاح و بی‌طرفی بین‌المللی اوکراین پایبند است.

چرا پوتین اصرار دارد؟

پوتین دلایل متعددی برای مقاومت در برابر آتش‌بس دارد. اول اینکه، هیچ مساله‌ای برای او مهم‌تر از اوکراین نیست. اطمینان از اینکه این کشور هرگز نمی‌تواند واقعا از روسیه مستقل شود، برای میراث او ضروری است. علاوه بر این، او معتقد نیست که جنگ غیرقابل پیروزی است. با وجود پیشرفت بسیار کند نیروهای روسی در ۱۸ ماه گذشته، او [پوتین] محاسبه می‌کند که برتری کلی روسیه در قدرت در نهایت تعیین‌کننده خواهد بود و در نهایت، اوکراین به‌سادگی توسط قدرت روسیه مغلوب خواهد شد. او همچنین احتمالا آتش‌بس در امتداد خط تماس فعلی را ذاتا ناپایدار می‌داند. اگر روسیه فقط سرزمین‌هایی را که در حال حاضر در اختیار دارد حفظ کند، بخش اقتصادی غیرفعال، خالی از سکنه و آسیب‌دیده‌ای از اوکراین را اشغال خواهد کرد که نیاز به نظارت شدید دارد. و مرز طولانی با اوکراین باید به‌شدت محافظت شود.

برای پوتین، پایان دادن به جنگ بدون دستیابی به اهداف اصلی سیاسی‌اش معادل شکست خواهد بود و بلوک میهن‌پرست و ملی‌گرای افراطی را که او در طول جنگ پرورش داده است، عمیقا خشمگین خواهد کرد. نخبگان میانه‌روتر روسیه ممکن است از چنین نتیجه‌ای آسوده‌خاطر شوند، اما با توجه به اینکه چنین تلاش پرهزینه‌ای دستاورد چندانی نخواهد داشت، همچنان یک محاسبه خطرناک وجود خواهد داشت. بسیاری شروع به پرسیدن این پرسش خواهند کرد که «آیا ارزشش را داشت؟» و در مورد خطاناپذیری رهبری روسیه تردید خواهند کرد.

البته انگیزه‌های قوی دیگری نیز برای پوتین وجود دارد تا از توافق اجتناب کند. او در میان مهم‌ترین شرکای خود در چین، ایران و کره شمالی و همچنین در کشورهای «اکثریت جهانی» که به دنبال تحت تاثیر قرار دادن و حتی [به دست گرفتن] رهبری آنها بوده است، وجهه خود را از دست خواهد داد. علاوه بر این، او روسیه را به این ایده متعهد کرده است که درگیر یک مبارزه طولانی‌مدت با غرب است. پذیرش حتی یک آتش‌بس موقت در اوکراین می‌تواند دشمنان پوتین در ناتو را جسورتر کند. آنها ممکن است سعی کنند از هر نشانه ضعفی سوءاستفاده کنند. علاوه بر این، پوتین می‌داند که هرگونه کاهش تحریم‌هایی که با آتش‌بس همراه باشد، محدود و مشروط خواهد بود. حتی اگر ترامپ تمایل به سخاوتمندتر بودن داشته باشد، اتحادیه اروپا و بریتانیا احتمالا مقاومت خواهند کرد. در نهایت، پوتین دلیلی برای تردید در مورد معاملات اقتصادی بزرگی که ترامپ وعده می‌دهد، دارد. با خروج از اقتصاد ناپایدار و رو به رکود روسیه، بسیاری از شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران غربی در بازگشت مردد خواهند بود.

بنابراین، خطرات از دست دادن به اندازه دستاوردهای پیروزی بزرگ به نظر می‌رسد. اگر پوتین فکر می‌کرد که ترامپ ممکن است به گونه‌ای عمل کند که احتمال شکست روسیه را افزایش دهد، مثلا با تشدید تحریم‌ها یا گسترش حمایت نظامی از اوکراین، ممکن بود پیشنهادهای او را جدی‌تر بگیرد. در عوض، چشم‌انداز دست کشیدن ترامپ از حمایت از اوکراین، به اعتماد کرملین به پیروزی نهایی می‌افزاید.

چگونگی مقاومت اوکراین

کی‌یف به نوبه خود معتقد است که به محدودیت‌های امتیازاتی که آماده است در آتش‌بس بدهد، رسیده است. این کشور پذیرفته که بعید است به این زودی‌ها سرزمینی را که روسیه اکنون اشغال کرده است، پس بگیرد و می‌داند که نمی‌تواند به ناتو بپیوندد، اگرچه این بهترین تضمین برای امنیت آینده آن خواهد بود. با این حال، دولت اوکراین نیز معتقد است که در جنگ دوام می‌آورد و آماده و قادر است در صورت عدم وجود آتش‌بس در‌نظر‌گرفته‌شده، در جنگ بماند. روس‌ها هنوز شهرهایی را که تابستان گذشته مطمئنا سقوط می‌کردند، تصرف نکرده‌اند. آنها در‌حال‌حاضر با تمام توان تلاش می‌کنند، اما حتی اگر کی‌یف مجبور به واگذاری سرزمین‌های بیشتر شود، نیروهای اوکراینی می‌توانند برای هر مایلی که روسیه به دست می‌آورد، هزینه فوق‌العاده بالایی دریافت کنند. باید نیروهای بیشتری بسیج شوند، اما وضعیت به‌هیچ‌وجه ناامیدکننده نیست، به خصوص که قرار است حمایت اروپا افزایش یابد و صنعت دفاعی خود این قاره اکنون بخش زیادی از آنچه را که در جبهه مورد نیاز است، تولید می‌کند.

اگرچه سرعت جنگ در چند ماه گذشته افزایش یافته است، اما روسیه هنوز به سرعت کافی برای تغییر وضعیت میدانی دست نیافته است. این کشور تلاش بیشتری را صرف حملات موشکی و پهپادی گسترده به شهرهای اوکراین کرده است که باعث خسارت و درد می‌شود - و دفاع هوایی گسترده اوکراین را بیشتر به بوته آزمایش می‌گذارد. اما همان‌طور که اغلب در مورد بمباران‌های استراتژیک که با گذشت زمان ادامه می‌یابد، جوامع هدف با شرایط سازگار می‌شوند و کنار می‌آیند. مردم اوکراین اکنون سه زمستان را در بحبوحه کمبود انرژی تحمل کرده‌اند، اما همچنان به مقاومت ادامه می‌دهند. آنها سرنوشت احتمالی خود را اگر تحت حکومت مسکو قرار گیرند می‌دانند.

بنابراین، اگر قرار است جنگ در اوکراین از طریق مذاکرات پایان یابد، پوتین نه تنها باید متقاعد شود که اهداف سیاسی او غیرواقعی هستند، بلکه عدم دستیابی به توافق منجر به بدتر شدن موقعیت روسیه در طول زمان خواهد شد. در حال حاضر، این موضوع به‌هیچ‌وجه مشخص نیست. چه‌چیزی ممکن است تفاوت ایجاد کند؟ مسکو باید نگران افزایش سرعت حملات اوکراین علیه مجموعه‌ای از اهداف نظامی و اقتصادی در خاک روسیه باشد. دیدنی‌ترین آنها - مانند عملیات تار عنکبوت در اوایل ژوئن، که با استفاده از پهپادهای دارای فناوری کم‌ و کوتاه‌برد برای نابودی بیش از ۱۲ بمب‌افکن استراتژیک روسیه در پایگاه‌های هوایی دور از مرز انجام شد - گواهی بر جسارت، نبوغ عملیاتی و توانایی فنی اوکراین بود. چنین حملاتی برای روسیه شرم‌آور و مخرب است، اما بعید است که به خودی خود مسکو را مجبور به ارزیابی مجدد استراتژی جنگی خود کند. آنها همچنین اساسا پویایی‌های اساسی در خطوط مقدم را تغییر نداده‌اند، اگرچه حملات به مراکز لجستیکی، انبارهای تسلیحات و مراکز فرماندهی قطعا کمک می‌کند. 

از اوایل جنگ، تحلیلگران تلاش کرده‌اند تا بفهمند در چه نقطه‌ای یک طرف یا طرف دیگر از منابع حیاتی - خودروهای زرهی، قطعات توپخانه، گلوله‌ها، موشک‌ها، پدافند هوایی و غیره - خالی می‌شود. در برخی مناطق، ذخایر به‌طور جدی کاهش یافته است. مهمات در حال حاضر برای اوکراین مشکل کمتری است، اما پدافند هوایی این کشور نگرانی قابل توجهی است. اکنون به نظر می‌رسد روسیه فاقد ظرفیت جنگ مانوری است. با‌این‌حال، هر دو طرف با کمک دوستان خود به کار خود ادامه می‌دهند و به‌طور فزاینده‌ای به توانایی‌ها، به ویژه پهپادها، تکیه کرده‌اند، آن هم زمانی که تولید انبوه داخلی امکان‌پذیر و نسبتا مقرون به صرفه است، به‌طوری که هزینه‌بر بودن بسیار کمتر نگران‌کننده است.

گیج‌کننده‌ترین مساله، نیروی انسانی است. این موضوع برای اوکراین یک مساله جدی بوده و هست. اگرچه اکنون تعداد نیروها افزایش یافته است (زلنسکی ادعا می‌کند که ماهانه ۲۷ هزار نفر را بسیج می‌کند)، اما هنوز در کی‌یف در برابر سربازگیری افراد ۱۸ تا ۲۴ساله مقاومت وجود دارد. از طرف روسیه، مسکو تلفات سنگین را در ازای دستاوردهای کوچک می‌پذیرد و با وجود خطر بالای مرگ و جراحت، همچنان به دنبال نیروهایی برای اعزام به جبهه است. چندین تحلیل غربی به این نتیجه رسیده‌اند که این جنگ تاکنون برای روسیه یک‌میلیون تلفات داشته است.

* استاد بازنشسته مطالعات جنگ در کینگ کالج لندن