نگاهی به رفتار سرمایهگذاران در روزهای پرمخاطره؛
سپر بازارهای مالی چیست؟

تعطیلیهای پیدرپی بورس تهران، افت ارزش معاملات و مهاجرت سرمایه از بازار سهام به پناهگاههای امنتر، همه نشانههایی هستند از عملکرد واکنشی سرمایهگذاران در وضعیتهای پرریسک.
در این میان، مفهومی که بار دیگر اهمیت آن به سطح تحلیلها و گفتوگوهای کارشناسی بازگشته، مفهوم «سپر ترس» یا Fear Shield در بازارهای مالی است؛ مفهومی که به زبان ساده، به ابزارها، رفتارها و سیاستهایی اشاره دارد که ریسکگریزی سرمایهگذاران را مدیریت یا کنترل میکند. اما این سپر ترس دقیقا چیست؟
چگونه عمل میکند؟ و در شرایط فعلی بازار سرمایه ایران، چه چیزی میتواند نقش این سپر را ایفا کند؟
بازارهای مالی بهطور ذاتی به اخبار، انتظارات و احساسات حساس هستند. در روزهایی که تهدیدهای ژئوپلیتیک به مرزهای ملی نزدیک میشوند و احتمال جنگ تمامعیار وجود دارد، واکنش سرمایهگذاران به سمت فروش هیجانی، کاهش افق سرمایهگذاری و جابهجایی داراییها به سمت گزینههای امنتر مثل طلا، ارز و حتی خروج سرمایه از کشور تمایل پیدا میکند.
در اقتصادهای توسعهیافته، ابزارهایی مانند قراردادهای اختیار فروش، معاملات آتی یا شاخص VIX (شاخص ترس) برای مدیریت این فضا وجود دارد؛ اما در کشوری مانند ایران، نبود چنین ابزارهایی یا ناکارآمدی آنها باعث میشود بازار بیشتر در معرض نوسانات هیجانی قرار بگیرد. بهزبان دیگر، در شرایط جنگی، آنچه بازار را حفظ میکند، نه صرفا بنیادهای اقتصادی، بلکه تدابیر اعتمادساز و «سپرهای روانی» است که از فرار سرمایه جلوگیری کند.
در تجربههای گذشته، بازار سرمایه ایران در مواجهه با بحرانهای سیاسی و امنیتی، رفتار مشابهی داشتهاست. بهعنوان مثال، در مقاطع تهدید به جنگ در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰، شوکهای اولیه با ریزش شاخص همراهبود، اما در ادامه، بازار با کمک عوامل بنیادین و حمایتهای سیاستگذار، بخشی از زیان را جبران کرد. در اینمیان، «سپرهای ترس» عمدتا به دو شکل عمل کردهاند: یا شامل مداخلات مستقیم و غیرمستقیم دولت و سازمان بورس هستند که از جمله آنها میتوان به ممنوعیت فروش، دامنهنوسانهای محدودکننده، حمایت حقوقیها از سهام خاص، تزریق منابع از صندوق توسعه بازار و... اشاره کرد.
این اقدامات، گرچه ممکن است در کوتاهمدت مفید بهنظر برسند، اما در بلندمدت باعث بیاعتمادی بیشتر سرمایهگذاران میشوند، یا پناهگاههای جایگزین سرمایه هستند مانند بازار ارز، سکه، طلا یا حتی سپردههای بانکی. در فقدان ابزارهای پوشش ریسک و تنوعسازی سرمایهگذاری در بورس، بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی ترجیح میدهند در شرایط بحرانی، سرمایه خود را از بازار سهام خارج و به داراییهای غیرمولد منتقل کنند. این به آن معناست که نبود یک سپر ترس ساختاریافته و نهادینه، خود بهنوعی عامل تشدید ترس است.
بازارها در جهان با ترس مواجه میشوند؟
در اقتصادهای پیشرفته، ابزارهای متعددی برای مدیریت ترس بازار وجود دارد. مثلا در آمریکا، شاخص نوسان (VIX) که به «شاخص ترس» معروف است، از مشتقات بازار سهام تهیه میشود و نقش هشداردهنده برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران دارد. همچنین وجود صندوقهای قابلمعامله (ETF) بر اساس داراییهای امن، امکان هج (hedging) یا پوشش ریسک را برای فعالان فراهم میسازد.
بانکهای مرکزی نیز با اطلاع از نقش حیاتی اعتماد در بازارهای مالی، معمولا با بیانیهها و تزریق نقدینگی به صورت هدفمند، نقش مهمی در ایجاد یک «چتر روانی» بر فراز بازار ایفا میکنند. در واقع، سیاستگذاری هوشمند، ارتباط فعال با رسانهها، شفافسازی فوری و پرهیز از پنهانکاری، همگی بخشی از سپر ترس در اقتصادهای پویا هستند.
با آغاز دور تازه تنشها در منطقه و اعلام رسمی جنگ میان ایران و اسرائیل، بازار سرمایه عملا وارد یک سکوت اضطراری شده است. تعطیلیهای ممتد، قطع جریان معاملات، بلاتکلیفی در عرضههای اولیه، توقف سیاستهای توسعهای در بورس و عدمشفافیت در تصمیمات دولت، همه باعث شدهاند که بازار بدون کمترین ابزار پوشش ریسک، در برابر ترس سیستماتیک قرار گیرد. در حالحاضر، هیچ برنامه رسمیای برای جبران خسارات روانی وارده به فعالان خرد بازار مطرح نشدهاست. انتشار اطلاعات موثق و بهموقع درباره وضعیت بازار، برنامه دولت برای آینده اقتصاد در شرایط جنگی، یا حتی یک سازوکار شفاف حمایتی، میتوانست بخشی از این سپر را تشکیل دهد، اما این موارد فعلا غایب هستند.
چه باید کرد؟
بازار مالی بدون اعتماد، صرفا یک نمودار قرمز خواهد بود. آنچه میتواند در چنین وضعیتی بهجای مداخلات دستوری یا حمایتهای غیرهدفمند به یاری بازار بیاید، طراحی یک سپر ساختاری برای ترس است.
این سپر باید متکی بر چند عامل باشد؛ توسعه ابزارهای پوشش ریسک برای سرمایهگذاران خرد، تدوین پروتکلهای مشخص برای بازار در شرایط اضطراری، آموزش عمومی برای افزایش تابآوری روانی فعالان بازار، اطلاعرسانی شفاف، مستمر و علمی از سوی مراجع رسمی و ایجاد تنوع در مسیرهای سرمایهگذاری مولد.
بهطور کلی باید گفت؛ ترس در بازارهای مالی نه پدیدهای عجیب است و نه لزوما مخرب، اگر ابزارهای مدیریت آن مهیا باشد. در شرایط جنگی، که ابهام و نااطمینانی به اوج میرسد، نبود «سپر ترس» میتواند به فرسایش سرمایه اجتماعی بازار بیانجامد. تجربههای گذشته نشانداده که واکنش هیجانی به ترس، راه بهجایی نمیبرد؛ آنچه کارآمد است، تدوین یک نظام پیشگیرانه، دقیق و قابلاعتماد برای مواجهه با بحران است.