بی‏‏‌خبری، خوش‏‏‌خبری است

متخصصان حوزه سلامت روان کودک همواره توصیه می‌کنند که نباید روتین‌‌‌های کودک را از بین برد و لازم است که حتی سرگرمی‌‌‌های پیشین او، در زمان‌‌‌های مشخص انجام شوند. اگر کودکی در یک زمان مشخص به تماشای انیمیشن می‌‌‌نشست، در شرایط اضطراری نیز باید تا جایی که ممکن است همان امکان را برای او فراهم کرد یا اینکه به او کمک کرد تا در همان زمان خاص، فعالیت‌‌‌های مشابه دیگری را انجام دهد؛ چراکه تغییر روتین‌‌‌ها، به استرس و اضطراب کودک منجر می‌شود. هرچه شرایط و محیط کودک برای او قابل پیش‌بینی‌‌‌تر و آرام‌‌‌تر باشد، امکان اینکه کودک مضطرب نشود هم بیشتر است. در چنین شرایطی بسیار مهم است که با کودک بازی کرد، با او صحبت کرد و همدلی داشت؛ زیرا کودک در وضعیت‌‌‌های بحرانی بسیار بیشتر از قبل به سرپرست یا والدین خود احتیاج دارد. این وظیفه والدین و سرپرست کودک است که اضطراب و نگرانی‌های خود را به کودک منتقل نکنند و اجازه دهند کودک از بغرنج بودن وضعیت بیرون، کم‌‌‌اطلاع باشد. در واقع برای کودک، بی‌‌‌خبری همان خوش‌‌‌خبری است. 

به طور کلی، کودکان در مقایسه با بزرگ‌ترها و در مواجهه با اتفاق‌‌‌هایی که در جهان رخ می‌دهد ظرفیت روانی بسیار پایین‌‌‌تری دارند. همچنین می‌‌‌توان گفت که تعریف مفهومی همچون جنگ، با آنچه انسان‌‌‌های بزرگ درباره جنگ می‌‌‌دانند بسیار متفاوت‌‌‌تر است. ممکن است جنگ در تصور کودکان، مانند بازی‌‌‌های کامپیوتری باشد یا اینکه جنگ را شبیه به یک دعوا میان دو کودک همسن خودشان بدانند. در این میان احتمالا سوالات زیادی برای کودکان پیش می‌‌‌آید و همه این سوالات درباره جنگ یا مواجهه با جنگ است. آنچه در این میان مهم است اینکه والدین باید حتما به سوالاتی که برای کودکان پیش آمده پاسخ دهند و این سوالات را بدون جواب رها نکنند. البته الزام پاسخ‌دهی به سوالات کودکان به این معنا نیست که کودک باید از آنچه اتفاق افتاده دقیقا باخبر شود. پدر و مادر باید به نحوی که بار روانی سنگینی به کودکان تحمیل نشود، سوالات آنها را به شکل بسیار سطحی پاسخ دهند. مثلا اگر کودکی پرسید جنگ چیست؟ والدین آن کودک باید پاسخ دهند که جنگ چیزی است که موجب می‌شود افراد نظامی با یکدیگر درگیر شوند و دعوا کنند یا اینکه بگویند جنگ اتفاقی است که بین دو گروه رخ می‌دهد و آن دو گروه شروع به دعوا می‌کنند. 

به هیچ‌‌‌عنوان لازم نیست که کودکان بدانند جنگ یک مفهوم خطرناک است که به مرگ مردم و افراد غیرنظامی منجر می‌شود یا اینکه در جنگ، کشورها بمب و موشک به سمت یکدیگر پرتاب می‌کنند. کودکان نمی‌‌‌دانند بمب یا بمب هسته‌‌‌ای چیست و نیازی هم نیست که بدانند بمب چگونه کار می‌کند؛ آنچه اهمیت دارد صرفا این است که آنها پاسخ همه سوالات خود را به شکل سطحی از پدر و مادر خود که به آنها اعتماد دارند بگیرند. این به آن معناست که کودکان به هیچ وجه نباید در معرض اخبار تلویزیونی باشند یا اینکه نباید بدانند اخباری که در شبکه‌‌‌های مجازی دست به دست می‌شود از چه قرار است. والدین کودک، تحت هیچ شرایطی اجازه ندارند در زمانی که کودک حضور دارد درباره جنگ صحبت کنند؛ اما اگر بنا بر حادثه یا اتفاق، کودکی در معرض اخبار مربوط به جنگ قرار گرفت، والدین باید حتما به او اطمینان دهند که در امنیت کامل به سر می‌‌‌برد. پدر و مادر باید به نحوی رفتار کنند که کودک در وهله اول متوجه باشد در امن و امان است و همچنین، اگر اتفاقی رخ دهد هم او و پدر و مادرش آسیبی نخواهند دید؛ چراکه کودکان اصلا آن‌قدر ظرفیت روانی ندارند که بتوانند درک کنند ممکن است در جنگ اتفاقی برای خودشان یا اعضای خانواده‌‌‌شان رخ دهد. 

* دکترای روان‌شناسی بالینی