ضرورت آرامسازی میدان رسانه در جنگ پیشرو

از زمان جنگ خلیجفارس در سال ۱۹۹۱، اکوسیستم خبر دستخوش تحولات بنیادینی شده است. در آن مقطع، پوشش لحظهبهلحظه و مدیریتشده CNN از صحنه نبرد -که گاه تا کنار نیروهای آمریکایی در خط مقدم امتداد داشت- آغازگر پدیدهای شد که از آن با عنوان «جنگ زنده تلویزیونی» یاد میشود. برای نخستینبار، رسانه و نیروهای نظامی نه در دو جبهه، بلکه در یک میدان عملیات اطلاعاتی عمل کردند و روایت جنگ را همزمان با نبرد نظامی شکل دادند. در سالهای بعد از جنگ خلیجفارس با ظهور شبکههای اجتماعی، اینترنت موبایل و تلفنهای همراه هوشمند فرآیند تولید خبر متکثر شد و مرزهای میان تولیدکننده و مصرفکننده خبر از میان رفت. این موضوع نقش خود را در میدان جنگ نیز نشان داد. همانطور که در سالهای اخیر دیدیم، هم در جنگ با داعش در سوریه و هم در جنگ میان روسیه و اوکراین، نبرد در اکوسیستم جدید رسانهها نیز با ابزارهای مختلفی مانند محتواهای غیررسمی و بهظاهر شهروندی در کنار اقدامات رسمی فرماندهان نظامی در جریان بود.
امروز با انبوهی از اخبار و اطلاعات مواجهایم؛ بخشی از این دادهها حاصل تجربه زیسته و لحظهای شهروندان عادی است که در قالب عکس، ویدئو یا روایتهای کوتاه منتشر میشود. اما بخش بزرگتری از این جریان اطلاعات، محصول ارتشهای سایبری، روباتها و حسابهایی است که با شبیهسازی هویتهای واقعی، بهطور سیستماتیک روایتسازی میکنند. در چنین فضایی، تمایز میان واقعیت و جعل، برای روزنامهنگاران و حتی شهروندان آگاه نیز به امری پیچیده و دشوار تبدیل شده است.
در ۴۸ساعت گذشته، کانالهای تلگرامی، اکانتهای توییتری (یا ایکس) و سایر بسترهای مشابه، بدون توقف در حال بازنشر محتواهایی هستند که اغلب نه تولید، بلکه صرفا بازتاب داده شدهاند. این شبهرسانهها، بیتوجه به اصول صحتسنجی و وزندهی حرفهای، سرعت را بر صحت و تحلیل مقدم میدارند و هر ویدئو، خبر یا گمانهای را -صرفنظر از منشأ و نیت انتشار آن- در سطح گسترده بازنشر میکنند.
در شرایطی که با یک جنگ شهری و پیچیده مواجهایم، جریان بیمهار اطلاعات میتواند بهراحتی به بخشی از پازل طراحی دشمن بدل شود؛ از ایجاد رعب و وحشت در میان مردم گرفته تا سنجش واکنشهای عمومی و حتی جمعآوری دادههای تکمیلی از میادین درگیری. وقتی خط مقدم جبهه، نه مرزها بلکه پایتختها هستند، کنار هم گذاشتن دادههای خرد توسط سیستمهای اطلاعاتی دشمن میتواند نتایج راهبردی در پی داشته باشد.
هدف از این مقدمه، تاکید بر این واقعیت است که در چنین شرایط حساسی، رسانههای رسمی باید ترمز سرعت انتشار محتواها را بکشند و بهجای رقابت با کانالهای غیررسمی در سرعت، به مسوولیت حرفهای خود در پالایش، صحتسنجی و وزندهی اطلاعات پایبند بمانند.
ممکن است برخی از محتواهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها واقعا «خبر» باشند، اما سهم محتوای هیجانی، تیترهای تحریکآمیز، تصاویر جعلی با هدف کلیکگیری و اخبار ساختگی طراحیشده برای جنگ روانی و ایجاد رعب و وحشت، بهمراتب سنگینتر است و به احتمال زیاد در روزهای پیشرو نیز این روند شدت خواهد گرفت. در این وضعیت، نقش رسانه رسمی نه فقط اطلاعرسانی، بلکه آرامسازی میدان اطلاعاتی و جلوگیری از تبدیل فضای رسانهای به سلاحی علیه امنیت روانی جامعه است.
در چنین وضعیتی، رسانههای رسمی نهتنها باید به رسالت اطلاعرسانی خود پایبند بمانند، بلکه باید با درک عمیق از مختصات نبرد رسانهای، نقش فعالانهتری در مدیریت میدان روایت ایفا کنند. مسوولیت اصلی آنها نه رقابت با جریانهای پرسرعت و بیضابطه، بلکه ساختن سپری از حقیقت، عقلانیت و آرامش در برابر سیل روایتهای جعلی و مهندسیشده است. سکوت در برابر اخبار جعلی یا همراهی با هیجانزدگی رسانهای، خود میتواند به بخشی از بحران تبدیل شود. رسانهها اگر میخواهند بخشی از راهحل باشند، باید با خویشتنداری، دقت و درک راهبردی از صحنه نبرد، فرمان روایت را در دست بگیرند، نه اینکه به دنبالهرو شایعات و جنگ روانی بدل شوند.
* دانشآموخته دکترای ارتباطات