چرا با وجود تنش میان ایران و اسرائیل، بازار واکنش جهشی نداشته است؟
سکوت پیش از توفان بازار نفت

برخلاف الگوی رفتاری سالهای گذشته که حتی تهدیدهای لفظی میتوانستند قیمت نفت را به سرعت افزایش دهند، اینبار پس از جهشی کوتاهمدت در پایان هفته گذشته و زدن سقف قیمتی ۷۸ دلار در بشکه، قیمتها در آغاز هفته جدید کاهش یافتند و بار دیگر به حوالی ۷۴ دلار برای هر بشکه بازگشتند. این واکنش سرد و محتاط بازار، تحلیلگران و فعالان حوزه انرژی را با این پرسش کلیدی روبهرو ساخته که چرا با وجود بحران کمسابقهای که پتانسیل تاثیرگذاری مستقیم بر عرضه جهانی نفت دارد، بازار نفت از مرزهای هیجان عبور نکرده و همچنان با نگاهی محافظهکار به تحولات مینگرد؟ آیا زیرساختهای انرژی به اندازه کافی امن ماندهاند؟ یا سرمایهگذاران منتظر جرقهای واقعی برای آغاز جهشهای بعدی هستند؟ به نظر بازار نفت خوشبین هست که دامنه جنگ گسترش پیدا نکند، ولی همه چیز میتواند در عرض یک ساعت تغییر پیدا کند.
در شرایطی که تنگه راهبردی هرمز – شاهراه انتقال یکپنجم از نفت مصرفی جهان – در تیررس احتمالی بحران قرار دارد، و مذاکرات هستهای نیز به بنبست رسیده، وضعیت شکننده کنونی ممکن است فقط سکوتی پیش از توفان باشد. در حالی که خاورمیانه پرتنشترین روزهای خود را در سالهای اخیر سپری میکند و اخبار حملات متقابل موشکی میان ایران و اسرائیل صدر اخبار بینالمللی را اشغال کرده، بازار نفت واکنشی متناقض نشان داد. در روز جمعه ۱۳ ژوئن، قیمت نفت برنت با جهشی خیرهکننده بیش از ۷درصد مواجه شد؛ اما بلافاصله در روز دوشنبه، به گزارش رویترز و تا لحظه تنظیم این گزارش قیمتها به حدود ۷۴ دلار برای هر بشکه بازگشتند. این واکنش غیرقابل پیشبینی بازار، پرسشی جدی را مطرح کرده است: آیا آرامش فعلی، پیشدرآمدی برای توفانی در آینده است؟
هشدارها و تهدیدهای ژئوپلیتیک
نخستین و شاید مهمترین نکته در تحلیل وضعیت کنونی بازار نفت، درک این حقیقت بنیادین است که بازار جهانی نفت خام تنها به هشدارها و تهدیدهای ژئوپلیتیک واکنش نشان نمیدهد، بلکه واکنش آن در گرو میزان اثرگذاری مستقیم این تهدیدها بر عرضه واقعی و فیزیکی نفت در جهان است. به بیان سادهتر، آنچه میتواند بازار را دچار جهش شدید قیمتی کند، نه صرفا درگیری نظامی یا حمله موشکی، بلکه اختلال در زنجیره تولید، صادرات یا عبور و مرور نفت در مسیرهای استراتژیک، مانند تنگه هرمز است. در شرایط فعلی، با وجود تبادل آتش بیسابقه میان ایران و اسرائیل که حتی شامل حملات موشکی به شهرهای مهمی همچون بندر حیفا و تلآویو از سوی ایران، و پاسخهای هوایی اسرائیل به برخی مراکز در داخل خاک ایران شده، هنوز هیچیک از پالایشگاهها، تاسیسات صادراتی، پایانههای انتقال نفت یا زیرساختهای کلیدی انرژی در منطقه آسیبی ندیدهاند. تانکرهای نفتی همچنان بدون وقفه از تنگه هرمز عبور میکنند و نشانهای دال بر توقف جریان عرضه نفت از سوی ایران یا کشورهای عربی حوزه خلیجفارس دیده نمیشود.
این واقعیت باعث شده که بازار، بهرغم افزایش اولیه قیمتها در پایان هفته گذشته، بهسرعت به نقطه تعادل بازگردد و از اتخاذ رفتارهای هیجانی اجتناب کند. بازار نفت در این مقطع زمانی، برخلاف برخی پیشبینیها، عقلانیتر از همیشه عمل میکند و بهجای آنکه صرفا به صداهای بلند و مانورهای نظامی در منطقه واکنش نشان دهد، به دادههای واقعی و پیامدهای عملیاتی نگاه میکند. به نظر میرسد سرمایهگذاران و بازیگران بزرگ بازار، اکنون با درکی دقیقتر و واقعبینانهتر نسبت به تحولات خاورمیانه تصمیمگیری میکنند. خاطره بحرانهای گذشته – از جمله جنگهای خلیجفارس و جنگ نفتکشها در دهه ۸۰ میلادی – به بازار آموخته که همه تنشها الزاما به اختلال در عرضه نفت نمیانجامد. از همین روست که واکنش بازار به بحران اخیر نیز بیشتر منعکسکننده انتظارات عینی است تا هیجانات کوتاهمدت.
بستن تنگه هرمز
تحلیلگران نیز بر این باورند که سرمایهگذاران تنها زمانی آماده جهش شدید قیمت خواهند شد که نشانههای مشخصی از کاهش عرضه یا اختلال در مسیرهای صادرات نفت، مانند بستن تنگه هرمز یا هدف قرار گرفتن زیرساختهای نفتی ایران، عربستان یا امارات مشاهده شود. در همین راستا، نقلقولی از «هری چیلیگوریان»، رئیس بخش تحقیقات بازار در گروه سرمایهگذاری Onyx Capital، بهدرستی جو حاکم بر بازار را توصیف میکند: «تا زمانی که جریان واقعی نفت مختل نشود، بازار واکنشی انفجاری نخواهد داشت.» این جمله بهوضوح منعکسکننده این نگرش جدید بازار است که در آن، معیار اصلی برای تغییرات قیمتی، نه صرفا اخبار درگیری و حمله، بلکه پیامدهای واقعی بر زنجیره عرضه انرژی جهانی است. از این منظر، میتوان گفت بازار نفت وارد عصری جدید از بلوغ تحلیلی شده است؛ عصری که در آن، تحلیلگران و معاملهگران با آگاهی ژرفتری نسبت به سیاستهای منطقهای و ساختار تولید و صادرات انرژی، تصمیمات خود را تنظیم میکنند.
این تغییر رویکرد نهتنها از واکنش کمرمق بازار به تنش اخیر میان ایران و اسرائیل مشهود است، بلکه در الگوهای معاملاتی روزهای گذشته نیز بازتاب یافته است: افزایش شدید قیمت در روز جمعه، بهدنبال آن عقبنشینی در روز دوشنبه، بدون آنکه نشانهای از اختلال در عرضه ثبت شود. در مجموع، باید گفت بازار نفت اکنون بیش از همیشه بهدنبال مصادیق عینی و اختلالهای واقعی است. اگرچه حملات اخیر فضای ژئوپلیتیک منطقه را داغ و غیرقابل پیشبینی کرده، اما تا زمانی که جریانات نفتی در منطقه دچار وقفه نشدهاند و زیرساختهای حیاتی از آسیب مصون ماندهاند، بازار با احتیاط، اما بدون ترس، به مسیر خود ادامه خواهد داد.
با این حال، باید توجه داشت که این وضعیت شکننده است؛ تنها یک حمله هدفمند به یک تاسیسات کلیدی یا انسداد نسبی تنگه هرمز میتواند تمام این آرامش ظاهری را در هم بشکند و نفت را به سوی سطوح قیمتی سه رقمی سوق دهد. با این حال، تنش اخیر میان ایران و اسرائیل بیسابقه بوده است. برای نخستین بار در سالهای اخیر، اسرائیل با حملات هوایی مراکز نظامی ایران را هدف قرار داد و ایران با شلیک موشک به خاک اسرائیل واکنش نشان داد. با وجود این، آنچه در صدر نگرانیها قرار دارد، احتمال بستهشدن یا اخلال در تنگه هرمز است؛ گذرگاهی که حدود ۱۹ میلیون بشکه نفت در روز – معادل ۲۰درصد کل مصرف نفت جهان – از آن عبور میکند.
پاشنه آشیل امنیت انرژی
تنگه هرمز همیشه پاشنه آشیل امنیت انرژی جهانی بوده است. ایران بارها تلویحا تهدید کرده که در صورت تهدید موجودیت خود، این تنگه را مسدود خواهد کرد. اما در شرایط فعلی، هیچ نشانهای دال بر اقدام ایران در این زمینه مشاهده نشده است. برخلاف سالهای گذشته که مینگذاری یا توقیف نفتکشها فضای تنگه را نظامی میکرد، اینبار ایران تلاش کرده نقش خود را به یک بازیگر مقتدر منطقهای اما با کنترل حسابشده محدود کند. برای نمونه، در جریان حملات اخیر، حتی یک تاسیسات نفتی عربستان یا امارات آسیب ندیده است. این رفتار محافظهکارانه در کنار تداوم صادرات ایران باعث شده که بازار، فعلا از افزایش ناگهانی و کنترلنشده قیمت نفت جلوگیری کند.
ایران در حال حاضر حدود ۳ میلیون و 300هزار بشکه در روز تولید میکند که بیش از ۲ میلیون بشکه آن صادر میشود – عمدتا به چین. اگر این صادرات مختل شود، پالایشگاههای چینی مجبور به خرید نفت از کشورهای دیگر مانند عربستان، عراق یا روسیه خواهند شد. در چنین شرایطی، هزینه حملونقل افزایش مییابد، بیمه نفتکشها گرانتر میشود و فشار بر حاشیه سود پالایشگاههای آسیایی بیشتر خواهد شد. با اینحال، بازیگران دیگر نیز در کمیناند. ظرفیت مازاد کشورهای عضو اوپکپلاس، بهویژه عربستان، امارات و روسیه، تقریبا معادل تولید ایران است. همین توانایی جبران کمبود احتمالی باعث شده که بازار نفت واکنش شدیدی به تهدیدهای اخیر نشان ندهد. این به آن معنا نیست که نگرانی وجود ندارد؛ بلکه بهجای آن، بازار با سناریوهای مختلف مواجه است و سعی دارد مسیر میانمدت را ارزیابی کند. سناریوی نخست که فعلا در حال وقوع است، تداوم تنش محدود با حفظ جریان صادرات نفت است. در این وضعیت، قیمت نفت در بازه ۷۰ تا ۸۰ دلار در نوسان باقی میماند و بازار با هر ضربه خبری کوچک، شاهد نوسانات موقتی خواهد بود.
سناریوی بسیار شکننده
اما این سناریو بسیار شکننده است؛ اگر تنها یک خط لوله یا تاسیسات کلیدی هدف قرار گیرد، همهچیز تغییر خواهد کرد. سناریوی دوم – که بسیار خطرناکتر است – هدفگیری تاسیسات نفتی ایران یا حمله به خطوط لوله کشورهای عربی منطقه توسط گروههای نیابتی است. در این حالت، عرضه جهانی نفت بهطور مستقیم آسیب میبیند و قیمتها میتوانند به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه برسند. سناریوی سوم، اخلال در تنگه هرمز است؛ خواه از سوی ایران، خواه از سوی حملات پهپادی یا عملیات خرابکارانه دیگر. در این وضعیت، نفت نهتنها گران میشود، بلکه با بحران امنیتی جهانی مواجه خواهیم شد. قیمت نفت در چنین شرایطی میتواند به مرز ۱۸۰ دلار برسد و بازارهای مالی جهان را دچار شوکهای زنجیرهای کند. از سوی دیگر، کاهش تقاضای جهانی نیز مانعی برای جهش قیمت نفت بوده است. گزارش رسمی دولت چین نشان میدهد که ظرفیت پالایش نفت در این کشور در ماه مه 2درصد کاهش یافته و به پایینترین سطح از ماه اوت ۲۰۲۴ رسیده است.
این کاهش، عمدتا ناشی از عملیات تعمیر و نگهداری پالایشگاههای دولتی و خصوصی بوده، اما نشاندهنده افت نسبی مصرف در دومین اقتصاد جهان نیز هست. در همین حال، پیامهای سیاسی متناقض از قدرتهای جهانی به گوش میرسد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در اظهارنظری جنجالی گفت: «امیدوارم ایران و اسرائیل آتشبس کنند، اما بعضی وقتها کشورها باید بجنگند تا مسائل حل شود.» از سوی دیگر، آلمان و کشورهای گروه هفت تلاش دارند راهحلی دیپلماتیک برای جلوگیری از گسترش بحران پیدا کنند، اما مذاکرات برنامهریزیشده میان ایران و آمریکا در عمان نیز بهدلیل تداوم حملات اسرائیل لغو شدهاند. همه این تحولات در کنار هم، یک تصویر کلی از بازار نفت امروز ترسیم میکنند: بازاری نگران، اما نه وحشتزده. سرمایهگذاران هنوز امیدوارند که تنشها مدیریت شود، اما آمادهاند در صورت خروج بحران از کنترل، بهسرعت واکنش نشان دهند.
در پایان باید گفت، نفت در حال حاضر دقیقا روی لبه تیغ ایستاده است. از یکسو، بازار با آرامش ظاهری مواجه است که قیمتها را کنترل کرده؛ اما از سوی دیگر، تنها یک جرقه کافی است تا این آرامش به بحرانی بیسابقه تبدیل شود. اگرچه تاکنون زیرساختهای انرژی از خطر دور ماندهاند، اما در صورت ورود بازیگران غیردولتی، یا تغییر راهبرد نظامی دو طرف، بازار ممکن است با جهش قیمتی مواجه شود که نهتنها بر اقتصاد کشورهای مصرفکننده، بلکه بر تورم جهانی، نرخ بهره و حتی سیاستگذاری مالی در سطح بینالمللی اثرگذار خواهد بود. نفت، فعلا در میدان جنگ حضور دارد؛ اما هنوز زخمی نشده و این شاید تنها یک شانس موقت باشد؛ نه یک قاعده پایدار.