مزیت رقابتی پایدار از مسیر مدیریت ریسک

اما سوال اینجاست: چگونه مدیریت ریسک میتواند به مزیت رقابتی تبدیل شود؟
پیش از پرداختن به نقش مدیریت ریسک، لازم است ابتدا مفهوم مزیت رقابتی پایدار را درک کنیم. مزیت رقابتی زمانی به وجود میآید که یک سازمان بتواند به شکل متمایز و موثری نسبت به رقبا ارزش خلق کند؛ خواه از طریق قیمت پایینتر، کیفیت بالاتر، نوآوری بیشتر یا تجربه مشتری برتر.
حال اگر این مزیت بتواند در بلندمدت حفظ شود، بهگونهای که رقبا نتوانند به سادگی آن را تقلید یا جایگزین کنند، ما با مزیت رقابتی پایدار سروکار داریم. عواملی مانند فرهنگ سازمانی، دانش تخصصی، نوآوری مستمر و البته توانایی درک و پاسخ به ریسکها، از ارکان این نوع مزیت به شمار میروند.
در بسیاری از سازمانها، ریسک صرفا بهعنوان یک تهدید تلقی میشود؛ امری که باید از آن اجتناب کرد. این نگرش سنتی، سازمانها را به موضع دفاعی سوق میدهد. در مقابل، نگرش نوین به مدیریت ریسک، آن را یک ابزار استراتژیک میداند که میتواند با شناسایی صحیح عدم قطعیتها، مسیرهای جدید رشد و نوآوری را نمایان کند.
در زمان شیوع کووید-۱۹، بسیاری از رستورانها فعالیت خود را متوقف کردند. اما برخی برندهای پیشرو، با تحلیل ریسکها و فرصتهای ناشی از آن، مدل تحویل خانگی، فروش آنلاین و پلتفرمهای دیجیتال را توسعه دادند. در نتیجه، نهتنها از بحران عبور کردند بلکه به بازارهای جدیدی نیز دست یافتند.
چهار مسیر اصلی که مدیریت ریسک از طریق آن مزیت رقابتی پایدار خلق میکند:
۱. افزایش پیشبینیپذیری و بهبود تصمیمگیری
سازمانهایی که سیستم مدیریت ریسک ساختاریافته دارند، میتوانند چشمانداز محیط کسبوکار را دقیقتر تحلیل کنند. این پیشبینیپذیری به آنها کمک میکند تصمیمهای راهبردی بهتر، سریعتر و با اطمینان بیشتری اتخاذ کنند.
۲. چابکی و تابآوری سازمانی
تابآوری یعنی توانایی بازگشت سریع به وضعیت مطلوب پس از یک شوک یا بحران. سازمانهایی که برای سناریوهای مختلف برنامهریزی کردهاند، در مواجهه با تحولات، سریعتر سازگار میشوند. این چابکی، به خودی خود، یک مزیت رقابتی است.
۳. نوآوری مدیریتشده
نوآوری با ریسک همراه است؛ اما سازمانهایی که میتوانند ریسکهای فنی، مالی و بازار یک نوآوری را پیشبینی و مدیریت کنند، قادرند پروژههای نوآورانه را با موفقیت بیشتری اجرا کنند. این یعنی نوآوری پایدار، نه تصادفی.
۴. افزایش اعتماد ذینفعان
سرمایهگذاران، مشتریان، نهادهای نظارتی و حتی کارکنان، به سازمانهایی اعتماد میکنند که مسوولانه با عدم قطعیت برخورد میکنند. این اعتماد، خود نوعی سرمایه است که رقبا بهراحتی قادر به خرید یا تقلید آن نیستند.
مدیریت ریسک: تنها ابزار دفاع نیست، سکوی پرتاب است
زمانی که مدیریت ریسک از سطح عملیاتی فراتر رود و بخشی از فرهنگ سازمانی و فرآیندهای تصمیمگیری راهبردی شود، آنگاه میتواند نقش یک موتور رشد را ایفا کند. چنین سازمانی:
• قبل از بروز بحران، آمادگی دارد؛
• در دل تهدید، فرصت میبیند؛
• و پیش از آنکه رقبا واکنش نشان دهند، مسیر حرکت را تغییر میدهد.
نتیجهگیری
در عصر عدم قطعیت، پیشگام کسی است که بهتر ریسکها را میشناسد. مدیریت ریسک اگر بهدرستی طراحی و اجرا شود، صرفا به کاهش خسارات محدود نمیشود، بلکه به عاملی برای شتاب گرفتن، نوآوری و رشد تبدیل خواهد شد. در نهایت، سازمانهایی که نگرش استراتژیک به ریسک دارند، نهتنها دوام میآورند بلکه پیشرو میشوند. در دنیای پر از نوسان و ابهام، مزیت رقابتی پایدار از آنِ کسانی است که ریسکها را بهتر از دیگران میفهمند، میپذیرند و مدیریت میکنند.
* پژوهشگر حوزه مدیریت ریسک