پنجره ای رو به گذشته
خانههای تاریخی مهم هستند

در ایران اما مرمت و چهبسا حفظ آثار تاریخی از تخریب، کمی دیرتر آغاز شد و بسیاری از بناهای تاریخی دچار گزند زمان و حاکمان و بیتوجهی شدند.
در همین اصفهان در چند دهه اخیر خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و مرمتگران و دانشجویان رشته تاریخ اصفهان سخت پیگیر خراب شدن آثار تاریخی اصفهان ازجمله خانههای تاریخی و فروش یا بیتوجهی به مرمت و احیای آنها بودهاند. دلیلی که باعث شده شهرداری و میراث فرهنگی در مجوز دادن برای تخریب این بناها دستبهعصا پیش بروند و این خود نشاندهنده این است که مردم به آگاهی نسبی درباره اهمیت بناهای تاریخی رسیدهاند.
بهعنوان کسی که از دوره کودکی به خاطر شغل مادرم در دانشگاه هنر از نزدیک به تعدادی از این خانهها ازجمله خانه مارتاپیترز و سوکیاس رفتوآمد داشتهام و عاشق زیبایی و اصالت آنها هستم این اهمیت دادن به خانههای تاریخی شهرم نهتنها از نگاه شخصی که از نگاه حفظ اصالت و بافت و هویت اصفهان بااهمیت است.
شاید یکی از دلایل نگرانی درباره آثار تاریخی اصفهان، مستدام بودن سایه ویرانیهای ظلالسلطان بر شهر اصفهان است.
حاکم مشوش حالی که از روی خصومت با حاکمان قبلی و یا نادانی کمر به ویرانی آثار تاریخی اصفهان بست و کاری کرد که تنها در عکسهای اروپاییان بتوانیم برخی از ابنیه تاریخی شهر خودمان را ببینیم.
ظلالسلطان، حاکمی کمخرد که در اواخر مدت حکومت خود در اصفهان (نیمه اول دهه ۱۲۸۰ شمسی و همزمان با سلطنت مظفرالدین شاه)، برخی از عمارتهای باقیمانده از دورهٔ صفوی را چه به خاطر دشمنی با صفویان و چه با هر دلیل دیگری ازجمله نادانی نابود کرد.
کاخ آیینهخانه در کنار زایندهرود؛ از بناهایی بود که به دست ظلالسلطان نابود شد و امروز تنها نامی از آن بر خیابانی باقی است. در سفرنامه حاج سیاح مطلبی بدین مضمون آمده است که حاج سیاح علت تخریب بناها را از ظل السلطان میپرسد و وی نامه ناصرالدینشاه را نشان میدهد که با تأکید خواستار تخریب تمامی اماکن باقیمانده از دوران صفویان است.
از این بناهای ویرانشده جز نگارهها یا نقاشیهایی که به دست هنرمندان اروپایی همچون اوژن فلاندن، پاسکال کوست و ارنست هولتسر، پدید آمده، اثری بر جای نمانده است.
البته عوامل دیگری را نیز بهعنوان انگیزه این تخریبهای ظل السلطان آوردهاند ازجمله اینکه حکومت اصفهان به دلیل زیبایی و شکوه آن طرفداران زیادی در میان شاهزادگان داشته و ظلالسلطان خواسته به این روش رقبای خود را دلسرد کند. همچنین کسب استفاده مالی از فروش زمینهای این بناها و نیز تصاحب تزئینات آنها جهت استفاده شخصی در منازل صاحبمنصبان و افراد ثروتمند انگیزههای دیگری است.
مشابه اتفاق تخریب اصفهان در دوره رضاشاه در تهران افتاد و این شاه پهلوی شاید به دلیل علاقه به مدرن بودن حتی برای توجیه کار خود قانونی نیز دراینباره تصویب کرد و جالب است که در بررسی روند قانونی شدن تخریب آثار تاریخی به قانونی از دوره پهلوی اول میرسیم.
در سال ۱۳۰۹که اوایل حکومت پهلوی اول بود، قانونی به نام حفظ آثار ملی مصوب میشود که در آن آمده است تنها بناهای دوران زندیه و قبل از آن جزو آثار ملی ایران هستند!
به نظر میرسد این قانون که بعد از انقراض قاجاریه نوشتهشده است تحت تأثیر خصومت با قاجار هم قرار داشته است.
اما خوشبختانه در سال ۱۳۵۲اتفاق دیگری افتاد که باعث شد قانون جدیدی نوشته شود. در این سال متوجه شدند که برج میدان آزادی که آن زمان نام دیگری داشت، قابل ثبت نیست، پس تبصرهای به قانون قبلی اضافه میکنند که در آن به تشخیص وزارت فرهنگ و معارف میتوان بنایی که دارای شئون ملی است را در فهرست آثار ملی به ثبت رساند.اما همان قانون قبلی کافی بود تا در شهر تهران مجوز تخریب بسیاری از بناهای بعد از دوره زندیه صادر شود.
درواقع قانونگذار، وزارت میراث فرهنگی را بهعنوان متولی تشخیص اینکه یک بنا ارزش ثبت ملی یا ثبت در فهرستهای ذیربط را داشته باشد، تعیین کرده است. وزارتخانه حتی میتواند بهعنوان یک شاکی خصوصی از تخریب بناها شکایت کند. مرجع تشخیص شکایتهای مردم از دولت، دیوان عدالت اداری است، اما در این میان اشتباهات زیادی رخ میدهد؛ مثلا به ۲قانون سالهای ۱۳۰۹و ۱۳۵۲هجری شمسی استناد میشود.
اما باوجود همه این رخدادها، اصفهان هنوز بالای سیصد خانه تاریخی دارد که قدمت آنها به دورههای صفویه ، زندیه و گاه قاجاریه میرسد، برخی مانند خانه دهدشتی و بخردی تبدیل به هتل یا رستوران شدهاند و تعدادی مانند مارتاپیترز و سوکیاس در اختیار دانشگاه هنر اصفهان هستند.
خانههایی که خشت به خشت آنها برای حفظ هویت شهر بااهمیتاند و تکتک آنها را باید از دل گزندهای روزگار و آسیب زمانه حفظ کرد و چون امانتی به دست آیندگان رساند.
در ادامه به چند دلیل متقن برای حفظ آثار و ابنیه تاریخی و خانههای قدیمی اصفهان اشاره میکنم:
حفظ آثار تاریخی برای شهر اصفهان اهمیت زیادی دارد و دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد.
حفظ هویت فرهنگی: آثار تاریخی نماد هویت فرهنگی اصفهان و ساکنان آن هستند. این آثار نشاندهنده تاریخ، سنتها و ارزشهای فرهنگی مردم منطقه هستند.
جذب گردشگر در شهر تاریخی اصفهان: آثار تاریخی میتوانند بهعنوان جاذبههای گردشگری عمل کنند و به جذب گردشگران کمک کنند. این امر میتواند به اقتصاد محلی و اشتغالزایی منجر شود.
جنبه آموزش و پژوهش: حفظ آثار تاریخی اصفهان به پژوهشگران و دانشجویان دانشگاه هنر و دیگر رشتهها ازجمله تاریخ این امکان را میدهد که درباره تاریخ، هنر و فرهنگ گذشته تحقیق کنند و از آنها درس بگیرند.
توسعه پایدار شهری: حفظ آثار تاریخی میتواند به توسعه پایدار شهر کمک کند. با توجه به اینکه این آثار میتوانند بهعنوان جاذبههای فرهنگی و گردشگری عمل کنند، میتوانند به توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر کمک کنند.
حفاظت از محیطزیست: شاید جالب باشد بدانید در بسیاری از موارد، حفظ آثار تاریخی میتواند به حفظ محیطزیست و جلوگیری از ساختوسازهای غیرضروری در اصفهان کمک کند.
تقویت حس تعلق در مردم شهر: آثار تاریخی میتوانند حس تعلق و ارتباط عاطفی مردم با شهر خود را تقویت کنند و باعث شوند که ساکنان به تاریخ و فرهنگ خود افتخار کنند.
بهطورکلی، حفظ آثار تاریخی نهتنها به حفظ تاریخ و فرهنگ یک جامعه کمک میکند، بلکه میتواند به توسعه اقتصادی و اجتماعی آن نیز منجر شود.