چرا درد و رنج دارم ؟
شهاب که با قیافه گیج و خوابآلود من مواجه شد، گفت : مواظب باش پَخ زمین نشی و غشغش خندید.
من که دلم میخواست لِهش کنم ، بدون معطلی گفتم: شبا توی آبنمک میخوابی، نمکدون .....
و بعد از صرف صبحانه آماده رفتن شدم و توی مسیر وقتی به این فکر میکردم که فائزه قراره باز بره روی اعصابم،کلافم ، نمیدونستم باید چه رفتاری داشته باشم، با رفتار خوب رفتار نادرست داشت و واکنشش نسبت به بیتفاوتی دعوا بود و تکلیفش با خودش هم مشخص نبود چه برسه به من که هرروز باید باهاش کار میکردم و عذابآور بود .
فضای دفتر مثل همیشه آروم و بیصدا بود که صداش رو شنیدم و داشت با زهرا دعوا میکرد وارد اتاق شدم و با صدای بلند گفت: همین رو کم داشتیم.
منم بیتفاوت رد شدم و رفتم کنار زهرا گفتم : سلام ، صبح بخیر حالت چطوره عزیزم ؟
گفت : خوبم شاپرک ، می دونی به چه موضوعی داشتم فکر میکردم؟
گفتم : چه موضوعی؟
گفت : فاقد کدوم ویژگی روانی و شخصیتی هستیم که با شنیدن چند جمله متحمل درد و رنج شدم جمله زهرا پر از نکات آموزشی بود راست میگفت من هم توی وجودم کدوم ویژگیها وجود نداره و با خودم گفتم: فائزه داره بهم آموزش میده اما من توجه نکردم .
زهرا با کنایه گفت: این چه حرفیه؟ آموزش ؟ فائزه !!!! تنها چیزی که نداره آموزش .
گفتم : زهرا
وقتی کسی منو ناراحت میکنه یا به چالش میکشه یا مشمئز میکنه از خودم میپرسم این فرستادهشده تا چه درس مهمی به من بده؟
به بیان دقیق تر: در این لحظه فاقد کدام ویژگی شخصیتی و روانی هستم که باعث شده متحمل درد و رنج شوم؟
انسانهای کندذهن و کمهوش
به شما صبر و بردباری میآموزند.
انسانهای عصبانی
آرامش و خونسردی را میآموزند.
انسانهای تحقیر گر
عزتنفس و احترام را به شما میآموزند.
انسانهای بیاحساس
عشق بیقیدوشرط را میآموزند.
انسانهای لجباز
انعطاف را به شما میآموزند.
و در این لحظه من و تو باید با آرامش بیشتری برخورد میکردیم اما آرامش توی وجودمون کمرنگ شده باید تقویتش کنیم تا رفتار و گفتار فائزه کلافه و پریشونمون نکنه.