شرکت‌ها چگونه می‌توانند از متاورس استفاده کنند؟

تجربیات کاربران رسانه‌‌‌های اجتماعی را می‌توان به‌‌‌عنوان یکی از محورهای تعریف متاورس مورد بحث و بررسی قرار داد. اما جنبه دیگری که باید به آن توجه داشت، به نقش برندها مربوط می‌شود و این سوال که آیا برندها و کسانی که برندها را خلق کرده‌‌‌اند و در مورد آنها با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، می‌توانند (یا اجازه دارند) در متاورس فعالیت داشته باشند؟ آنها باید چه مسوولیت‌‌‌هایی برای خود قائل باشند تا مطمئن شوند متاورس یک پلتفرم جهانی برای خوب بودن و خوب عمل کردن است؟

به‌‌‌طور تاریخی، چند شرکت معدود و عمدتا از گروه شرکت‌های رسانه‌‌‌های اجتماعی، با در اختیار داشتن فناوری‌‌‌های پیشرفته دیجیتال، اقدام به تعریف چارچوب‌‌‌های حاکم بر ارتباطات دیجیتال کرده‌‌‌اند. همین شرکت‌ها هستند که دامنه طراحی و اولویت‌‌‌های پلتفرم‌‌‌های اجتماعی را تعریف کرده و می‌کنند. اتخاذ چنین رویکردی از سوی شرکت‌های رسانه‌‌‌های اجتماعی غالب دنیا، باعث شده برندها در تعریف داستانشان از طریق رسانه‌‌‌های اجتماعی دچار محدودیت شوند و فقط بتوانند همان آهنگی را بنوازند که نت آن را غول‌‌‌های رسانه‌‌‌ای اجتماعی نوشته‌‌‌اند. 

برندها چگونه می‌توانند از متاورس به درستی استفاده کنند؟ برای برندهایی که می‌‌‌خواهند پا به دنیاهای جدید و ناشناخته بگذارند، آفریدن تجربه‌‌‌ای که باعث مقبولیت بیشتر محصولات و سرویس‌‌‌هایشان شود، گام موثر و خوبی است. واقعیت مجازی، به‌‌‌طور خاص برای کمک به برندها در این مسیر بسیار کارساز است، چون می‌تواند به مشتریان و خریداران کمک کند بین آنچه به‌‌‌صورت مجازی می‌‌‌بینند و آنچه واقعیت است، پل بزنند و چیزی را که می‌‌‌خواهند بخرند کاملا حس کنند. به‌‌‌عنوان ‌‌‌مثال، شرکت آدیداس با استفاده از واقعیت افزوده به خریدارانش این امکان را داده تا کفش‌‌‌هایی را که می‌‌‌خواهند در فضای آنلاین بخرند، به‌‌‌صورت مجازی بپوشند و در پای خود امتحانش کنند. یا شرکت ایکیا این امکان را برای مشتریان فراهم آورده تا وسایلی را که می‌‌‌خواهند از این شرکت بخرند، در خانه خود تجسم کنند و اضافه شدن آن به چیدمان خانه را قبل از خریدنش ببینند.

در جایی که واقعیت افزوده موجب افزایش دسترسی و ملموس بودن و کاربردپذیری می‌شود، بازی‌‌‌های ویدئویی و واقعیت مجازی به ما کمک می‌کنند در احساسات غوطه بخوریم و خود را در دنیایی واقعی اما به شکل مجازی احساس کنیم. برندهای مد و لاکچری در این زمینه پیشگام بوده‌‌‌اند و گام‌‌‌های نخستین را برای کنکاش در قابلیت‌‌‌های نامحدود این فناوری‌‌‌ها برداشته‌‌‌اند. به‌‌‌عنوان‌‌‌ مثال، برند «بالنسیاگا» که یک شرکت تولیدکننده لوازم آرایشی است، پا به دنیای بازی «فورتنایت» گذاشته و لوازم ‌‌‌آرایشی خود را در قالب یک مجموعه بازی‌‌‌ مجازی معرفی کرده است. 

در مجموع، می‌توان گفت برندها مطمئن هستند که اگرچه ممکن است خروجی اقداماتی از این ‌‌‌دست لزوما خرید قطعی خریداران از محصولات آنها نباشد، اما باز هم آنها برنده‌‌‌اند، چراکه توانسته‌‌‌اند مسیر دسترسی پیدا کردن به مشتریان بالقوه و بالفعل خود را باز کنند و روابطشان را با مخاطب فعال‌‌‌تر و عمیق‌‌‌تر سازند و گفت‌‌‌وگویی عمیق‌‌‌تر با آنها داشته باشند.

این همان زیبایی مسحورکننده متاورس است که در آن، برندها می‌توانند دنیاهای دیجیتالی کامل و خاص خودشان را به وجود آورند. مثلا برند گوچی می‌تواند دنیایی به نام «گوچی لند» را به وجود آورد و در آنجا مصرف‌کنندگان محصولاتش را دعوت به ورود و بازی کند. 

به هر حال برندها قبل از راه‌‌‌اندازی کمپین‌‌‌های متاورسی، باید با کاربران و مخاطبان درباره چگونگی حضور و فعالیت در فضای بی‌کران و ناشناخته متاورس گفت‌‌‌وگو و تعامل کنند. انتخاب و به‌‌‌کارگیری پلتفرم‌‌‌های مناسب برای تحقق این هدف نیز از جمله موضوعات اصلی این گفت‌‌‌وگوها و تعاملات باید باشد.

 قبل از ورود به متاورس، چه باید کرد؟

آنچه بیشتر از هر چیز دیگری ضرورت دارد این است که برندها اقدام به تدوین استراتژی برای آینده‌‌‌ای کنند که در آن، متاورس نقشی محوری و اصلی دارد. علاوه بر این، باید به یاد داشته باشند که مسیر آینده به سمت متاورس، بدون دشواری و دردسر نخواهد بود؛ به‌‌‌ویژه از آن ‌‌‌جهت که سخت‌‌‌افزارهای کافی به‌‌‌ویژه در زمینه واقعیت مجازی هنوز به‌‌‌اندازه کافی وجود ندارد. در حال حاضر، جهان با کمبود هدست‌‌‌های واقعیت مجازی یا ابزارهای موبایل مخصوص آن مواجه است؛ هرچند که این مشکلات و محدودیت‌ها موقتی و زودگذر خواهند بود و این بازی تازه شروع ‌‌‌شده است. سازندگان سخت‌‌‌افزارها به شکلی بی‌‌‌سابقه و با سرعتی خیره‌‌‌کننده در حال کمک کردن به گسترش متاورس هستند و زمینه مساعدی را برای دسترسی تعداد بیشتری از کاربران به پلتفرم‌‌‌های جدید متاورسی فراهم می‌‌‌آورند.

واقعیت این است که برتری و قدرت متاورس از سال‌ها پیش نمایان شده و برندها باید سریع‌‌‌تر و جدی‌‌‌تر وارد این بازی بزرگ شوند، چون برندهایی که زودتر از دیگران وارد میدان رقابت در متاورس شوند در این رقابت سهمگین و بزرگ دست بالا را خواهند داشت. درنتیجه از توانایی شکل‌‌‌دهی به آینده و تعیین قواعد بازی برخوردار خواهند شد. شاید ما نتوانیم برای نجات رسانه‌‌‌های اجتماعی قدیمی از وضعیت «تبلیغاتچی بودن» کاری انجام دهیم و برای این کار دیگر دیر شده باشد، اما آینده برای شکل‌‌‌دهی به تجربیات دیجیتال در متاورس کاملا روشن و باز است؛ به شرطی که از همان آغاز با دیدی باز و برنامه‌‌‌ریزی‌‌‌شده وارد این مسیر ناشناخته شویم.

منبع: Forbes