گشایش سیاسی؛ افق پیش‌‌‌روی بازار سرمایه ایران

در چنین شرایطی، هرگونه زمزمه‌‌‌ از گشایش سیاسی -چه در قالب مذاکرات هسته‌‌‌ای، چه رفع تحریم‌‌‌ها و چه بازگشت به معاهدات بین‌‌‌المللی- می‌‌‌تواند موجی از انتظارات تازه را در بازار به جریان اندازد. اما آیا چنین گشایشی الزاما به رشد بورس می‌‌‌انجامد یا برعکس، می‌‌‌تواند بازاری را که به تورم و قیمت ارز عادت کرده است وارد فاز رکودی کند؟

تجربه تاریخی؛ از برجام تاکنون

بررسی رفتار بورس ایران در سال ۱۳۹۴، همزمان با دستیابی به توافق هسته‌‌‌ای موسوم به برجام، گواهی است بر قدرت انتظارات سیاسی در شکل‌‌‌دهی به رفتار بازار. داده‌‌‌های تاریخی نشان می‌‌‌دهد که بازار سرمایه ایران پیش از نهایی شدن برجام، یعنی از اواخر سال ۱۳۹۳، نشانه‌‌‌هایی از صعود را بروز داد. شاخص کل بورس که تحت تاثیر رکود تورمی، کاهش قیمت جهانی نفت و ابهامات سیاست خارجی در مسیر نزولی قرار داشت، به‌‌‌تدریج از دی‌‌‌ماه ۱۳۹۳ تا تیرماه ۱۳۹۴ وارد مدار رشد آرام و معنادار شد. این رشد بیشتر از جنس امیدواری بود تا تغییرات بنیادین در عملکرد شرکت‌‌‌ها.

با امضای رسمی توافق در تیرماه، خوش‌‌‌بینی‌‌‌ها به اوج رسید. ورود گسترده سرمایه‌‌‌گذاران حقیقی، افزایش ارزش معاملات و شکل‌‌‌گیری موجی از رونق در صنایع حساس به رفع تحریم‌‌‌ها، مانند بانکی، خودرویی و حمل‌‌‌ونقل، بازار را برای مدتی به سمت اوج‌‌‌های جدید سوق داد. سهامداران، تحت تاثیر فضای مثبت رسانه‌‌‌ای، انتظارات بالایی از بازگشت سرمایه‌‌‌گذاری خارجی، کاهش نرخ ارز و تسهیل تجارت داشتند. اما این روند پایدار نماند. از شهریور تا آبان ۱۳۹۴، بورس وارد یک اصلاح عمیق شد و بخش عمده‌‌‌ای از رشد ماه‌‌‌های پیشین را پس داد. این ریزش، نه ناشی از یک بحران اقتصادی خارجی، بلکه حاصل عدم تطابق میان «انتظارات سیاسی» و «واقعیت اقتصادی» بود. شرکت‌‌‌ها در کوتاه‌‌‌مدت توان افزایش سودآوری را نداشتند، موانع بانکی و بیمه‌‌‌ای سریعا برطرف نشد و روند بازگشت سرمایه خارجی نیز کندتر از پیش‌‌‌بینی‌‌‌ها بود. در واقع، بازار به آینده‌‌‌ای واکنش نشان داده بود که هنوز محقق نشده بود.

این تجربه یک درس مهم برای سهامداران و سیاستگذاران داشت: بازارها نمی‌‌‌توانند صرفا با خبرها رشد پایدار کنند؛ رشد، زمانی پایدار است که پایه‌‌‌های اقتصادی شرکت‌‌‌ها نیز توان پشتیبانی از قیمت‌‌‌های جدید را داشته باشند. به همین دلیل است که در مواجهه با گشایش‌‌‌های سیاسی احتمالی جدید، فعالان بازار باید، هم به فرصت‌‌‌ها بیندیشند و هم به ظرفیت‌‌‌های واقعی اقتصاد توجه کنند.

در مقایسه با آن مقطع، امروز ابزارهای بازار بیشتر شده، عمق آن اندکی افزایش یافته و تنوع سرمایه‌‌‌گذاران نیز گسترده‌‌‌تر شده است. اما واکنش‌‌‌های رفتاری بازار به اخبار سیاسی همچنان هیجانی باقی مانده است. تجربه برجام می‌‌‌تواند به‌‌‌عنوان الگویی راهبردی برای تحلیل آینده بورس در دوران گشایش‌‌‌های احتمالی جدید مورد استفاده قرار گیرد؛ الگویی که بر اهمیت همزمان «تحلیل انتظارات» و «پایش واقعیت‌‌‌ها» تاکید دارد.

دوگانه انتظارات تورمی و گشایش دیپلماتیک

در بازار سرمایه ایران، بسیاری از صنایع بزرگ وابسته به نرخ ارز هستند: پتروشیمی‌‌‌ها، فولادی‌‌‌ها، شرکت‌‌‌های صادرات‌‌‌محور و حتی بانک‌‌‌هایی که دارایی دلاری دارند. در سال‌‌‌های تحریم، افزایش نرخ ارز به موتور محرکه این گروه‌‌‌ها تبدیل شده است، حال آنکه گشایش سیاسی می‌‌‌تواند موجب تثبیت یا کاهش نرخ ارز شود و در نتیجه، از منظر بازار، به معنای افت سودآوری صنایع دلاری تفسیر شود. همین پارادوکس باعث می‌‌‌شود که بخشی از فعالان بازار نسبت به اخبار مثبت سیاسی رویکردی محتاطانه داشته باشند. از سوی دیگر، کاهش نااطمینانی، بازگشت سرمایه خارجی، رفع ریسک‌‌‌های کلان اقتصادی و احتمال رشد اقتصادی، همگی می‌‌‌توانند فضای کلان بورس را بهبود بخشند.

در صورت تحقق گشایش سیاسی، برخی از صنایع مستقیما منتفع خواهند شد:

بانک‌‌‌ها و بیمه‌‌‌ها: با لغو تحریم‌‌‌ها و بازگشت ارتباطات بین‌‌‌المللی، می‌‌‌توانند منابع بلوکه‌‌‌شده را آزاد کنند، خطوط اعتباری برقرار کرده و در عرصه سرمایه‌‌‌گذاری خارجی فعال شوند.

خودرویی‌‌‌ها: همکاری مجدد با خودروسازان جهانی، تامین قطعات، فناوری و افزایش تیراژ تولید.

حمل‌‌‌ونقل و کشتیرانی: رفع محدودیت‌‌‌های ناوگان و باز شدن مسیرهای جدید برای تجارت خارجی.

صنایع غذایی و دارویی: کاهش هزینه واردات مواد اولیه و تسهیل در تجارت.

در مقابل، صنایع صادرات‌‌‌محور مانند پتروشیمی، فولاد و فلزات اساسی، احتمالا در کوتاه‌‌‌مدت با فشار فروش مواجه شوند؛ به‌‌‌ویژه اگر نرخ ارز با فشار روانی کاهش یابد.

سرمایه‌‌‌گذاران چگونه واکنش نشان خواهند داد؟

رفتارشناسی بازار سرمایه در ایران نشان می‌‌‌دهد که اخبار سیاسی همواره با واکنش‌‌‌های هیجانی کوتاه‌‌‌مدت و تحلیل‌‌‌گری بلندمدت همراه است. به بیان دیگر، انتشار یک خبر مثبت از مذاکرات ممکن است در ساعات اولیه موجب ورود نقدینگی و صف خرید در برخی نمادها شود، اما تنها سرمایه‌‌‌گذاران حرفه‌‌‌ای قادرند با تحلیل دقیق، ترکیب پرتفوی خود را اصلاح و فرصت‌‌‌های واقعی را شناسایی کنند. در دوره‌‌‌های گذشته نیز دیده‌‌‌ایم که بازار در برخورد اولیه با اخبار مثبت دچار «شور» می‌‌‌شود، اما در ادامه به دنبال «شعور» حرکت می‌‌‌کند. اینجاست که اهمیت تحلیل بنیادی، تاب‌‌‌آوری سهم، بدهی شرکت‌‌‌ها و سیاست تقسیم سود آنها مشخص می‌‌‌شود.

سناریوهای محتمل برای بازار در سال جاری

با توجه به فضای سیاسی و روند مذاکرات بین‌‌‌المللی، سه سناریو را می‌‌‌توان برای تاثیر گشایش سیاسی بر بورس متصور بود:

 گشایش سریع و ملموس: لغو یا تعلیق بخشی از تحریم‌‌‌ها، بازگشت منابع ارزی و آزاد شدن مسیر صادرات؛ در این حالت، رشد بازار در صنایع داخلی، بانکی، خودرویی و حمل‌‌‌ونقل مشهود خواهد بود.

فرسایش مذاکرات: ادامه مذاکرات بدون نتیجه روشن که می‌‌‌تواند به نوسانات هیجانی بازار بین امید و ناامیدی دامن بزند.

شکست مذاکرات یا تعلیق کامل: بازگشت به فضای امنیتی و تشدید تحریم‌‌‌ها؛ در این سناریو، بازار احتمالا مجددا به سمت سهم‌‌‌های دلاری و طلا حرکت خواهد کرد.

احتیاط تحلیلی، نه هیجان رفتاری

در مواجهه با اخبار مربوط به گشایش سیاسی، مهم‌‌‌ترین اصل برای سهامداران، حفظ دید میان‌‌‌مدت و پرهیز از رفتارهای توده‌وار است. ورود یا خروج از بازار باید مبتنی بر تحلیل باشد، نه شایعه.

به‌‌‌علاوه، در چنین فضای پرابهامی، استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک مانند صندوق‌‌‌های سرمایه‌‌‌گذاری، تنوع پرتفو و حضور نسبی در بازارهای کالایی مانند طلا و صندوق‌‌‌های سپرده کالایی، می‌‌‌تواند تا حد زیادی نوسانات را کنترل کند.

گشایش سیاسی می‌‌‌تواند پنجره‌‌‌ای نو برای اقتصاد ایران بگشاید و بازار سرمایه نیز از این فرصت بهره‌‌‌مند خواهد شد؛ به شرط آنکه نگاه سیاستگذاران به بورس، صرفا به‌مثابه ابزار تامین مالی کوتاه‌‌‌مدت نباشد. اگر سیاست خارجی به ثبات برسد، افق اقتصاد قابل پیش‌‌‌بینی‌‌‌تر شود و دولت از دخالت‌‌‌های دستوری در بازار فاصله بگیرد، بورس می‌‌‌تواند در نقش اصلی خود یعنی تامین مالی مولد، ایفای نقش کند؛ در غیر این‌صورت، حتی در بهترین سناریوی گشایش، بازار سرمایه تنها یک موج کوتاه را تجربه خواهد کرد، سپس دوباره در امواج نوسان، سیاست‌‌‌زدگی و بی‌‌‌اعتمادی فرو می‌‌‌رود. افق روشن بازار، نه‌تنها به دیپلماسی خارجی بلکه به بلوغ سیاستگذاری اقتصادی در داخل نیز گره خورده است.