در فضای واقعی، علم و صنعت چگونه همراه خواهند شد؟
راه جهش کیفی پتروشیمی

حسن عباسزاده، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، در سخنانی در دانشگاه علم و صنعت، ضرورت این همکاری را برای رفع چالشهای اساسی صنعت عنوان کرده، اما سوال اینجاست که آیا این بار شاهد تغییر واقعی خواهیم بود؟
بررسی وضعیت کنونی نشان میدهد که صنعت پتروشیمی کشور بهرغم دستیابی به ظرفیت تولید قابلتوجه، همچنان در بهرهوری انرژی و آب با شاخصهای جهانی فاصله زیادی دارد. این شکاف عملکرد، در حالی ادامه دارد که دانشگاههای کشور پتانسیل قابلتوجهی در زمینههای مرتبط با بهینهسازی فرآیندهای صنعتی دارند که تاکنون به درستی از آن استفاده نشده است. نکته قابل تامل اینکه صنعت پتروشیمی کشور ما در دو دهه اخیر عمدتا بر توسعه کمی متمرکز بوده و کمتر به ارتقای کیفی و بهرهوری فرآیندها توجه کرده است. این رویکرد اکنون با محدودیتهای انرژی و آب مواجه شده و ضرورت تغییر مسیر را آشکار ساخته است.
چرا انرژی هدر میرود و راهحل چیست؟
آماری که عباسزاده ارائه داد، نشاندهنده عمق بحران مدیریت انرژی در کشور است؛ ۴۸درصد گاز در بخش خانگی-تجاری و ۲۶درصد در نیروگاهها مصرف میشود، در حالی که ما بیشترین ذخایر گازی جهان را داریم. این تناقض نشان میدهد که مساله اصلی کمبود منابع نیست، بلکه سوءمدیریت و عدمبهینهسازی مصرف است. نگاهی جزئیتر نشان میدهد که بخش عمدهای از این اتلاف به دلیل استفاده از فناوریهای قدیمی و عدمبهکارگیری سیستمهای هوشمند مدیریت انرژی رخ میدهد. در صنعت پتروشیمی نیز وضعیت متفاوت نیست، جایی که بسیاری از واحدها همچنان با تکنولوژی دهههای گذشته کار میکنند و ضریب بازیافت انرژی پایینی دارند.
راهحل این معضل نیازمند رویکردی علمی و سیستماتیک است که دانشگاهها میتوانند در آن نقش کلیدی ایفا کنند. توسعه سیستمهای مدیریت هوشمند انرژی، بهینهسازی فرآیندهای موجود و طراحی تجهیزات با بازده بالا، همگی نیازمند پژوهشهای کاربردی هستند که باید در تعامل نزدیک صنعت و دانشگاه انجام شود. با این حال، تجربه نشان میدهد که تحقق این همکاری نیازمند تغییر نگرش در هر دو طرف است. صنعت باید از ذهنیت مقاومت در برابر تغییر فاصله بگیرد و دانشگاهها نیز باید پژوهشهای خود را با نیازهای واقعی صنعت همسو کنند.
آب تنگنای اصلی صنعت در دهه آینده است
موضوع آب در صنعت پتروشیمی از انرژی نیز حساستر است، زیرا منابع آب کشور محدود و توزیع آن نامناسب است. اکثر مجتمعهای پتروشیمی در مناطق خشک و نیمهخشک جنوب کشور قرار دارند که دسترسی به آب شیرین محدودی دارند، اما برای فرآیندهای تولید و سیستمهای خنککننده به حجم عظیمی از آب نیاز دارند. پیشنهاد عباسزاده برای استفاده از روشهای نامتعارف تامین آب شامل تصفیه فاضلاب شهری، استحصال آبهای ژرف و شیرینسازی آب دریا، از نظر فنی قابل اجراست، اما هر یک چالشهای اقتصادی و زیستمحیطی خاص خود را دارد. تصفیه فاضلاب شهری نیازمند سرمایهگذاری سنگین در تجهیزات تصفیه پیشرفته است، آبهای ژرف ممکن است دارای کیفیت نامناسب باشند و شیرینسازی آب دریا مصرف انرژی بالایی دارد. نکته مهم اینکه کاهش ۳۰ درصدی مصرف آب در کولینگ تاورها که عباسزاده به آن اشاره کرد، از طریق سیستمهای هیبریدی کاملا امکانپذیر است و در کشورهای دیگر نیز اجرا شده. این فناوریها ترکیبی از سیستمهای خنککننده خشک و مرطوب هستند که میتوانند در شرایط آبوهوایی مختلف عملکرد بهینه داشته باشند.
شکاف میان نظر و عمل
اصلیترین چالش همکاری دانشگاه و صنعت در کشور ما، شکاف عمیق میان پژوهشهای دانشگاهی و نیازهای عملی صنعت است. بسیاری از پژوهشهای انجامشده در دانشگاهها فاقد جنبه کاربردی هستند و از سوی دیگر، صنعت کمتر مشکلات واقعی خود را با دانشگاهها در میان میگذارد. حمایت از پایاننامههایی که با موضوع بهینهسازی آب و انرژی مرتبط است، گام مثبتی محسوب میشود، اما تجربه نشان میدهد که بدون ایجاد ساختار مناسب برای پیگیری و اجرای نتایج این پژوهشها، آنها نیز در قفسههای کتابخانه خاک خواهند خورد. نیاز اصلی ایجاد پل ارتباطی موثر میان محققان و مدیران صنعتی است که بتواند نتایج پژوهش را به محصولات و فرآیندهای قابل اجرا تبدیل کند. مساله دیگر، نبود انگیزه کافی در صنعت برای پذیرش ریسک تغییر است. بسیاری از مدیران صنعتی ترجیح میدهند با روشهای سنتی و تضمینشده کار کنند تا اینکه نوآوریهای جدید را امتحان کنند که ممکن است در کوتاهمدت مشکلساز باشد.
مدل مکران قابل تعمیم است؟
اشاره عباسزاده به یک پروژه تونلسازی در جنوب کشور به عنوان نمونهای از موفقیت مهندسی ایرانی جالب توجه است، اما باید دید آیا این مدل قابل تعمیم به سایر پروژههاست یا نه؟ این پروژه که شامل ساخت سه تونل تا عمق ۹۰۰ متری دریا بوده، نشاندهنده توانمندی فنی قابلتوجه مهندسان کشور است. با این حال، موفقیت در یک پروژه خاص لزوما به معنای آمادگی برای اجرای پروژههای مشابه در مقیاس گسترده نیست. پروژه مکران با شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی همراه بوده که ممکن است در نقاط دیگر قابل تکرار نباشد. همچنین هزینههای این پروژه و مدت زمان اجرای آن عواملی هستند که باید در ارزیابی قابلیت تعمیم آن در نظر گرفته شوند. نکته مهمتر اینکه این پروژه نشان میدهد مهندسان ایرانی قادر به ابداع راهحلهای خلاقانه برای مسائل پیچیده هستند، اما سوال اینجاست که چرا این خلاقیت در سایر حوزههای صنعت پتروشیمی کمتر دیده میشود؟ پاسخ احتمالا در ساختار مدیریتی و انگیزههای موجود در صنعت است.
ایجاد اکوسیستم نوآوری
برای تحقق واقعی همکاری دانشگاه و صنعت، نیاز به ایجاد اکوسیستمی است که در آن هر دو طرف انگیزه و امکان همکاری داشته باشند. این اکوسیستم باید شامل مراکز تحقیق و توسعه مشترک، صندوقهای حمایت از نوآوری، شرکتهای فناور و مکانیزمهای انتقال فناوری باشد. یکی از راهکارهای موثر، ایجاد پارکهای علم و فناوری تخصصی در حوزه پتروشیمی است که در آن شرکتهای نوپا بتوانند با حمایت دانشگاهها و صنایع بزرگ، فناوریهای نوین را توسعه دهند. این مدل در کشورهای پیشرفته نتایج موفقیتآمیزی داشته و میتواند در کشور ما نیز اجرا شود. همچنین ایجاد برنامههای مشترک آموزشی که دانشجویان را با مسائل واقعی صنعت آشنا کند و از سوی دیگر کارکنان صنعت را با آخرین دستاوردهای علمی بهروز نگه دارد، میتواند پایهای برای همکاری پایدار باشد. این برنامهها باید فراتر از دورههای کوتاهمدت باشند و به صورت سیستماتیک و مستمر اجرا شوند.
فرصت یا تهدید؟
آمار اعلامشده مبنی بر نزدیک شدن ظرفیت تولید پتروشیمی کشور به یکصد میلیون تن، در عین اینکه نشاندهنده پیشرفت کمی قابلتوجه است، هشداری نیز محسوب میشود. افزایش تولید بدون بهبود متناسب در بهرهوری و کیفیت، میتواند به تشدید مشکلات زیستمحیطی و اتلاف منابع منجر شود. در شرایط کنونی که کشور با تحریمهای اقتصادی مواجه است و دسترسی به فناوریهای پیشرفته محدود شده، اتکا به توانمندیهای داخلی و همکاری دانشگاه و صنعت ضرورتی انکارناپذیر است.
این وضعیت میتواند فرصتی برای رشد و بالندگی باشد، مشروط بر اینکه از آن به درستی استفاده شود. موفقیت در این مسیر مستلزم تغییر نگرش همه بازیگران است، مدیران صنعتی باید حاضر به پذیرش ریسک نوآوری باشند، دانشگاهیان باید پژوهشهای خود را با نیازهای عملی همسو کنند و دولت نیز باید سیاستها و مقررات حمایتی مناسب را وضع کند. بدون تحقق این شرایط، احتمال زیاد همکاری دانشگاه و صنعت همچنان در حد شعار باقی خواهد ماند.