لید copy

فیلترینگ اینترنت تنها محدود به شبکه‌‌‌های اجتماعی یا پلتفرم‌‌‌های سرگرمی نیست؛ بلکه بسیاری از ابزارهای حیاتی برای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، فعالان حوزه فناوری، فروشندگان آنلاین و حتی مصرف‌کنندگان عادی را هدف قرار می‌دهد. وقتی کاربر نتواند به اطلاعات مقایسه‌‌‌ای درباره قیمت‌ها، کیفیت خدمات یا نظرات سایر مصرف‌کنندگان دسترسی داشته باشد، قدرت انتخاب او به‌‌‌شدت تضعیف می‌شود. به‌‌‌همین ترتیب، فروشندگان نیز از شناخت نیازهای واقعی بازار بازمی‌‌‌مانند و نمی‌‌‌توانند محصولات یا خدمات خود را به‌‌‌درستی عرضه کنند.

در چنین فضایی، کیفیت کالاها کاهش می‌‌‌یابد، رقابت از بین می‌رود و رضایت مصرف‌کننده افت می‌کند. از منظر کلان، اختلال در جریان اطلاعات باعث افزایش هزینه مبادلات، ناکارآمدی بازارها و کاهش نوآوری می‌شود. شرکت‌های نوپا که بر بستر اینترنت شکل گرفته‌‌‌اند، در چنین محیط بسته‌‌‌ای عملا از رشد بازمی‌‌‌مانند و گاه مجبور به مهاجرت می‌‌‌شوند. همچنین، فیلترینگ زیرساخت اعتماد را فرومی‌‌‌پاشد؛ چرا که مردم وقتی احساس می‌کنند به منابع اصلی و مستقل دسترسی ندارند، نسبت به صحت اطلاعات موجود در بازار بدبین می‌‌‌شوند.

در نهایت، سیاست‌‌‌های محدودکننده‌‌‌ای نظیر فیلترینگ نه‌‌‌تنها مانعی جدی بر سر راه رقابت سالم‌‌‌اند، بلکه باعث افزایش نابرابری نیز می‌‌‌شوند. طبقه‌‌‌ای خاص که به ابزارهای دور زدن این محدودیت‌ها دسترسی دارد، از مزایای اطلاعاتی برخوردار می‌شود،

در حالی که اکثریت مردم از حق اولیه خود برای دسترسی آزاد به دانش و آگاهی محروم می‌‌‌مانند. دسترسی کامل به اطلاعات، نه یک تجمل، بلکه یک ضرورت اقتصادی، اجتماعی و انسانی است و هرگونه اختلال در این مسیر، هزینه‌‌‌ای است که کل جامعه، به‌‌‌ویژه اقشار ضعیف‌‌‌تر باید بپردازند. «باشگاه اقتصاددانان» روزنامه «دنیای‌اقتصاد» قصد دارد در این پرونده، ابعاد گوناگون محدودسازی اینترنت و فیلترینگ را بررسی کند.