همزیستی انرژی هستهای و تجدیدپذیرها

این اقدام، بخشی از سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهورآمریکاست که پی افزایش سهم انرژی هستهای در ترکیب تولید برق آمریکا بوده است. به باور او، انرژی هستهای راهی برای تضمین امنیت انرژی، کاهش واردات و دستیابی به تولید برق بدون کربن است. اما در سوی دیگر ماجرا، فعالان محیطزیستی و حامیان انرژیهای پاک، از این سیاست بهعنوان تهدیدی برای آینده تجدیدپذیرها یاد میکنند؛ آیندهای که بهسختی و با تلاشهای چندساله، به آستانه جهش نزدیک شده است.
سبد انرژی
در دهههای گذشته، انرژی هستهای همواره بخشی از سبد انرژی ایالات متحده بوده است. اکنون حدود ۱۹درصد از برق مصرفی این کشور از طریق نیروگاههای هستهای تامین میشود. اما در سالهای اخیر، با رشد سریع فناوریهای خورشیدی و بادی و کاهش چشمگیر هزینههای نصب و بهرهبرداری، تمرکز سیاستگذاران بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر معطوف شده بود. حال با اعلام ساخت یک واحد هستهای جدید، بهویژه در ایالتی چون نیویورک که پیشتر برنامههای بلندپروازانهای برای گذار به انرژی پاک داشت، این پرسش مطرح شده که آیا بازگشت به سیاستهای هستهای، میتواند توازن برنامهریزیها را برهم بزند؟
طرفداران این پروژه میگویند که انرژی هستهای، برخلاف خورشید و باد، پیوستگی و پایداری تولید دارد و در شب یا شرایط کمبادی میتواند نقش پشتیبان را ایفا کند. اما مخالفان بر این باورند که منابع محدود مالی، توجه عمومی و ظرفیت زیرساختی آمریکا برای توسعه انرژی، همگی محدود هستند و تمرکز دوباره بر هستهای، میتواند انرژی، زمان و منابع لازم برای توسعه تجدیدپذیرها را ببلعد.
نگرانی از افت سرمایهگذاری در تجدیدپذیرها
یکی از مهمترین نگرانیهایی که از سوی نهادهای زیستمحیطی مطرح شده، کاهش جذابیت سرمایهگذاری در پروژههای تجدیدپذیر است. با اعلام حمایت دولت از نیروگاههای هستهای و ارائه مشوقهای مالی به آنها، ریسک تغییر جهت سرمایهگذاران از پروژههای خورشیدی و بادی به سمت طرحهای هستهای افزایش یافته است. این در حالی است که بسیاری از پروژههای تجدیدپذیر، بهویژه در ایالتهای مرکزی و شرقی آمریکا، هنوز در مرحله جذب سرمایه قرار دارند و ناپایداری سیاستها میتواند آینده این طرحها را به خطر بیندازد. از منظر اقتصادی نیز نگرانیهایی وجود دارد.
اگرچه تولید برق از نیروگاههای هستهای بهطور نسبی پایدار است، اما هزینههای ساخت، زمانبربودن پروژه و چالشهای ایمنی و پسماندهای رادیواکتیو، همگی از عواملی هستند که توسعه این صنعت را با مخاطرات متعددی مواجه میسازد. در مقابل، انرژیهای تجدیدپذیر در بسیاری از ایالتها اکنون به رقابتیترین گزینههای تولید برق تبدیل شدهاند و ساخت و بهرهبرداری از آنها نیز در بازه زمانی کوتاهتری ممکن است.
تناقض در سیاستهای اقلیمی؟
ساخت نیروگاه جدید هستهای در حالی در دستور کار قرار گرفته که دولت فدرال و برخی ایالتها همزمان برنامههایی برای کربنزدایی تا سال ۲۰۵۰ اعلام کردهاند. انرژی هستهای گرچه از منظر تولید مستقیم گازهای گلخانهای بیکربن است، اما در زنجیره تولید، حملونقل سوخت، ساخت و بهرهبرداری از تاسیسات و دفع پسماند، ردپای زیستمحیطی قابلتوجهی دارد.
به همین دلیل، برخی از کارشناسان اقلیمی معتقدند که اتکای دوباره به هستهای، انحرافی از مسیر واقعی گذار به آینده پایدار و کمکربن خواهد بود. نکته دیگر آن است که توسعه هستهای، نیازمند هماهنگی پیچیدهای با نهادهای امنیتی، زیستمحیطی و دولتی است و این امر میتواند زمانبندی کلی گذار انرژی را به تاخیر بیندازد. در این میان، انرژیهای تجدیدپذیر – که دسترسی سریعتر و آسانتری دارند – ممکن است قربانی این تاخیر شوند.
تقابل یا تکمیل؟
مساله توسعه انرژی هستهای در آمریکا، بیش از آنکه یک بحث فنی صرف باشد، به دغدغهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است. پرسش اصلی این است که آیا انرژی هستهای باید بهعنوان مکملی برای تجدیدپذیرها دیده شود یا بهعنوان رقیبی بالقوه که منابع مالی و توجه دولت را از مسیر اصلی منحرف میکند؟ در شرایط کنونی که جهان با تهدیدهای اقلیمی، محدودیت منابع و نوسانات ژئوپلیتیک مواجه است، انتخاب میان انرژیهای مختلف باید با رویکردی چندبعدی و آیندهنگرانه صورت گیرد.
اگر انرژی هستهای بتواند بدون اخلال در سرمایهگذاری و رشد تجدیدپذیرها توسعه یابد، شاید بتوان آن را بهعنوان بخشی از راهحل در نظر گرفت. اما اگر انتخاب این مسیر منجر به کندی رشد تجدیدپذیرها شود، آنگاه این تصمیم میتواند نهتنها به آینده اقلیم، بلکه به اقتصاد انرژی آمریکا نیز آسیب وارد کند. در نهایت، آینده انرژی آمریکا نه در گرو یک منبع خاص، بلکه در گرو سیاستگذاری متعادل، شفاف و بلندمدت خواهد بود؛ سیاستی که باید منافع اقلیمی، زیستمحیطی و اقتصادی را توأمان مدنظر قرار دهد.