فرصت طلایی توافق

عصر روز دوشنبه، دومین نشست «هم‌‌‌اندیشی برای اقتصاد ایران» در سال ۱۴۰۴ با موضوع اقتصاد ایران و مذاکرات هسته‌‌‌ای برگزار شد. نخستین جلسه این نشست ۵خردادماه در سالن همایش‌‌‌های گروه رسانه‌‌‌ای «دنیای‌اقتصاد» برگزار شد که در آن مسعود نیلی، اقتصاددان، کوروش احمدی، تحلیلگر دیپلماسی و حمید ابوطالبی، دیپلمات و سیاستمدار به سخنرانی پرداختند. 

در دومین نشست نیز سید‌محمد‌حسین عادلی، دیپلمات و اقتصاددان به عنوان سخنران نخست این جلسه به بررسی آثار مذاکرات هسته‌‌‌ای و توافق احتمالی بر اقتصاد ایران پرداخت. 

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در زمینه مذاکرات و توافق با آمریکا به آن اشاره می‌شود؛ اثرات اقتصادی آن از جمله ورود سرمایه به کشور، ثبات و پیش‌بینی‌‌‌پذیری اقصاد کلان است. در همین راستا سخنرانی عادلی چهار بخش داشت. نخست اثر توافق احتمالی بر اقتصاد کلان، دوم اثر آن بر بنگاه‌‌‌های اقتصادی، سوم برداشت‌‌‌های مطرح‌شده از اصل مذاکرات و در نهایت مقوله برخورد تحریم‌‌‌ها.

نگاهی به اقتصاد ایران

در بخش اول که به اثر توافق بر اقتصاد کلان اختصاص داشت؛ این اقتصاددان تقسیم‌‌‌بندی مشخصی از دوره‌‌‌های اقتصاد ایران ارائه داد. به گفته او اقتصاد ایران خواسته یا ناخواسته همواره متاثر از تکانه‌‌‌های خارجی مانند تحولات سیاسی یا تغییرات قیمت نفت بوده است. به همین دلیل اقتصاد ایران، غیر از دوران انقلاب و جنگ، یک دوره بلندمدت بالندگی و توسعه را از ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۶ با رشد اقتصادی حدود ۵درصدی تجربه کرده است. از مردادماه ۱۳۶۸ اولین قطعنامه تحریمی تحت فصل ۷ شورای امنیت علیه ایران تصویب شد و پس از آن تا امروز، دوران بعدی اقتصاد ایران است که به اصطلاح به آن دوره «تلاطم و تحریم» می‌‌‌گویند. 

برای بررسی وضعیت اقتصاد کلان ایران و چشم‌‌‌انداز آن در عصر پساتوافق؛ عادلی توجه خود را بر دوره هفت‌ساله اخیر، یعنی از سال ۱۳۹۷ تا امروز متمرکز ساخت. زیرا به اعتقاد او این دوره دارای دو ویژگی اساسی است. نخست اینکه با خروج آمریکا از برجام آغاز شده و با سیاست معتدل بایدن تداوم می‌‌‌یابد. در نتیجه رشد اقتصادی در این دوره نوساناتی را تجربه می‌کند.

به گفته او در یک تصویر کلی، در این دوره هفت‌ساله رشد اقتصادی ایران حدود یک درصد، مصرف خصوصی ایرانیان منفی و مصرف دولتی نیز ۰.۱۲۵‌درصد بوده است. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص کشور نیز کمتر از یک‌درصد ثبت شده و تورم در این دوره به طور متوسط ۴۲درصد بوده است. همچنین کسری بودجه در سال ۱۴۰۳ حدود ۵۰۰هزارمیلیاردتومان بوده است. این شرایط در زمانی است که تولید نفت ایران تقریبا در سطح حداکثری خود قرار دارد. از سوی دیگر هر سال مصرف داخلی افزایش یافته و تولید نفت نیز سالی حدود ۶درصد کاهش می‌‌‌یابد. علاوه بر این باید توجه کرد که علت اینکه تورم سال ۱۴۰۳ مقداری کاهش یافته است به دلیل افزایش واردات بوده است. در اقتصاد ایران هر زمان واردات افزایش یافته تورم کاهش می‌‌‌یابد. البته نمی‌توان سیاست‌‌‌های انقباضی کنترل ترازنامه بانک‌ها را نیز کتمان کرد.

اثر نفت

اما در صورتی که توافق انجام شود؛ چه اتفاقی در حوزه اقتصاد کلان رخ خواهد داد؟

عادلی در این بین با تاکید بر نفت به عنوان موتور اقتصاد ایران، معتقد است در صورت توافق، اولین اتفاق مثبت باید در حوزه نفت رخ دهد. با این حال در این رابطه می‌‌‌گوید: «به‌‌‌نظر می‌رسد حداکثر ظرفیت تولید نفت ایران چندان بالاتر از وضعیت فعلی نیست و رفع تحریم‌‌‌ صادرات هم نمی‌تواند این مشکل را برطرف کند. زیرا ما در برابر چالش‌‌‌های فراوان و هفت سال «فرسودگی و اضمحلال بنیان‌‌‌های اقتصادی» قرار داریم. برای مثال 70درصد تولید گاز روزانه ما از پارس جنوبی است و برای تداوم تولید آن مطابق برآورد وزارت نفت 20میلیارد دلار سرمایه‌‌‌ نیاز داریم که به دلیل فوریت امسال 6میلیارد دلار به آن اختصاص دادند. همین شرایط در حلقه‌‌‌های چاه ما در خوزستان نیز برقرار است که عمر آنها بسیار بالاست و برای ادامه تولید به سرمایه‌گذاری و منابع کافی نیاز دارند. فرض کنید توافق انجام شود و بتوانیم به اندازه کافی نفت صادر کنیم؛ و درآمد ما اندکی افزایش خواهد یافت. نکته مهم این است این میزان اندک درآمد ناشی از افزایش قیمت نفت ما و نزدیک شدن آن به واقعیت خواهد بود. بنابراین به نظر می‌رسد اثر توافق احتمالی بر اقتصاد کلان، کمترین حالت خواهد بود زیرا برای اقتصاد کلان سرمایه‌گذاری لازم است. اگر توافق منجر به سرمایه‌گذاری خارجی شود، آن زمان اقتصاد کلان کشور تکان خواهد خورد.»

بخش دوم سخنرانی عادلی به بنگاه‌‌‌های اقتصادی و چشم‌‌‌انداز آنها در فردای توافق اختصاص داشت. او معتقد است بنگاه‌‌‌های اقتصادی با چالش صف طولانی تخصیص ارز برای خرید مواد اولیه مواجه هستند. برای خرید نیز باید یک مسیر قاچاق تجاری را برای خود تعریف کنند. برای نقل و انتقال ارز نیز باید شرکت‌ها و تراستی‌‌‌های مختلف را در کشورهای مختلف ایجاد کنند. چالش دیگر برای این بنگاه‌‌‌ها تامین مالی و سرمایه در گردش است. و یک توافق خوب باید این چالش‌‌‌ها را برطرف کند.

پس از بررسی ابعاد اقتصاد کلان و بنگاه‌‌‌ها، این دیپلمات سابق وارد سومین بخش از ارائه خود شد. بخشی که به اصل مذاکرات و برداشت او از روند موجود اختصاص داشت. عادلی مذاکرات را شامل دو بخش می‌‌‌داند؛ فن مذاکرات و چارچوب سیاست‌‌‌ها. به گفته او تیم مذاکراتی ایران از حداکثر فن مذاکراتی برخوردار بوده و از آن خوب استفاده می‌کنند اما نمی‌توانند چارچوب مذاکراتی را تغییر دهند.

او در ادامه با اشاره به اهداف ایران و آمریکا از مذاکرات غیرمستقیم با یکدیگر، می‌‌‌گوید: «نکته دوم این است که در هر دو طرف این مذاکرات، ایران و آمریکا به دنبال رفع تخاصم و مصالحه با یکدیگر نیستند. موضوع مذاکره برای ایران برطرف کردن «سایه‌‌‌های تخاصم سخت» با آمریکاست. در طرف مقابل نیز ترامپ علاقه‌‌‌مندی شدیدی دارد که جایزه نوبل خود را از ایران بگیرد. ارزیابی برخی کارشناسان آمریکایی این است که آمریکا توان انجام کارهای مهمی را دارد. برای مثال می‌تواند با لابی‌‌‌های خود توافق با ایران را به تایید کنگره و سنا برساند.»

اهمیت کاسبان تحریم

با این فرض که ایران چارچوبی برای مذاکرات دارد و آمریکا نیز تنها به دنبال دستاوردی سیاسی با مصرف داخلی است، عادلی به بخش چهارم ارائه خود و نحوه برخورد با تحریم‌‌‌ها پل زد. 

به گفته این دیپلمات سابق، باید به این نکته توجه کرد که کاسبان تحریم امری واقعی در کشور است و نباید آن را تنها یک شعار تلقی کرد. ساختار اقتصاد ایران به گونه‌‌‌ای رقم خورده است که کسانی که نفت قاچاق می‌کنند تصور دارند منافع ملی را دنبال می‌کنند و این تبدیل به ساختار شده است. علاوه بر این، منافع وسیع اقتصادی در منطقه نیز وجود دارد. بنابراین ذی‌نفعانی نیز در اطراف ایران وجود دارند که از لحاظ سیاسی تمایلی به توافق ایران با آمریکا ندارند. همه علائم و نشانه‌‌‌ها از پیگیری یک توافق محدود از سوی طرفین حکایت دارد تا ایران از پیچ مهم عبور کند و آمریکا نیز خطر بمب اتم را از سر گذرانده و جایزه خود را ببرد.

با مرور این چهار پرده از شرایط اقتصاد ایران، محدودیت‌های مذاکراتی و نقش گروه‌‌‌های ذی‌نفع در مسیر پیش روی مذاکرات می‌توان دریافت که نقطه‌‌‌ای که امروز در آن قرار داریم، از ویژگی‌‌‌های منحصر به فردی برخوردار است. 

عادلی در این رابطه اعتقاد دارد: «این فرصت، یکی از بی‌‌‌نظیرترین فرصت‌‌‌هایی است که نباید آن را از دست داد. توافق با همه خصوصیات خود یک فرصت است و ما نباید این فرصت را از دست دهیم زیرا به مرز فرسودگی و اضمحلال در بنیان‌‌‌های اقتصاد، اجتماع و امید رسیده‌‌‌ایم. در شرایط فعلی همه بنگاه‌‌‌ها دست نگه داشته‌‌‌اند. ثبات شاخص‌‌‌ها نشان از کنترل شرایط ندارد؛ بلکه بازارها در یک شرایط انتظاری قرار دارند که نباید سرریز شود. سرمایه‌گذاری آمریکا و شرکت‌های آمریکایی در ایران، عادی‌‌‌سازی مراودات مالی و عادی شدن تجارت با آمریکا سه اصلی است که باید در توافق مدنظر قرار گیرد. اگر این موضوع رخ ندهد، ذی‌نفعان تحریم‌‌‌ها در داخل و خارج منتفع شده و مردم همچنان متضرر خواهند شد. گرچه اعتقاد دارم آغاز مذاکرات با همه محدودیت‌ها امری مثبت است و نباید میز مذاکرات را از دست بدهند ولی این خطر که هرآینه هر دو طرف زیر میز هم بزنند وجود دارد.»