در شرایط حساس و پرالتهاب کنونی که ایران عزیز ما درگیر یکی از بحرانهای امنیتی خطرناک دهههای اخیر شده است، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، حفظ آرامش ملی، تقویت همبستگی اجتماعی و پایبندی به اصول عقلانیت و خرد جمعی است. دشمنانی که خود را در جایگاه مدعی حقوق بشر و نظم جهانی جا زدهاند، برخلاف…
ایران عزیز، سرزمینی که هویت، فرهنگ و تاریخ ما در رگهایش جریان دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوشیاری، همبستگی و مسوولیتپذیری همه ماست. تهدیدهایی که کشور ما با آن مواجه است، تنها محدود به مرزهای فیزیکی و درگیریهای نظامی نیست، بلکه جنگی همهجانبه علیه باورها، امیدها و وحدت ملی…
«حقارتبار، بیرحمانه و کوتاه»؛ این توصیفی است که توماس هابز از وضعیت طبیعی یا همان بیدولتی ارائه میدهد. در این شرایط که دولتی در کار نیست، جنگ، درگیری و خشونت نه یک استثنا که قاعده است؛ شرایطی که در آن فقر و ترس را در تمام چهرهها میتوان یافت و سرنوشت انسانها چیزی جز پایان زودهنگام وخشونتبار نیست. در نتیجه، به باور توماس هابز در این شرایط ما نیازمند سربرآوردن غولی بیمانند هستیم؛ غولی که بر تمام قدرتهای دیگر غلبه میکند و از این طریق، صلح را برقرار میسازد.
در شرایط امروز ایران، چگونه میتوانیم وضعیت حکمرانی و احوالات کلی دولت را ارزیابی و توصیف کنیم؟ آیا براساس مهمترین شاخصهها و شواهد سیاسی-امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کشورمان دچار وضعیتی شده که بتوانیم با اطمینان خاطر، دولت را ناکارآمد و ناکام بدانیم یا هنوز در شرایط امیدبخشی هستیم و از مصداق «دولت درمانده» (failed state) فاصله داریم و نهایتا باید از حالتی همچون حکمرانی بیمار، نگران باشیم؟
در طول دههها، در برابر نیروهایی که علیه دولتها مبارزه میکردند، گروههایی وجود داشتند که از دولتها دفاع میکردند. بنابراین، دولتها بهسادگی از بین نمیروند؛ حتی اگر از نظر برخی، مشروعیت یا کارآمدی خود را از دست داده باشند. بهطور کلی، در جهانی که بر مبنای دولت-ملتها شکل گرفته است، حتی دولتهایی که با بحرانهای شدید روبهرو هستند، منابعی دارند که به بقای آنها کمک میکند.