پرونده ویژه اکونومیست درباره نظام جدید مالی آمریکا؛
جدید، ناآزموده و خطرناک

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد: در طول دهه گذشته، نظام مالی آمریکا دستخوش تحولات عمیقی شده است. اکونومیست جلد جهانی این هفته خود را به مواجهه انقلاب مالی آمریکا با جنبش موسوم به ماگا ابداعی ترامپ اختصاص داده و نوشته است همگان باید نگران شکنندگی نظام مالی جدید باشند.
ترامپ با ایجاد اختلال در تجارت، تضعیف تعهدات جهانی آمریکا و مهمتر از همه، تداوم عادت وامگیری بیرویه دولت، در حال تسریع وقوع بحران مالی بعدی است. نظام مالی آمریکا مدتهاست که بر جهان سلطه پیدا کرده است اما هیچ زمان به این اندازه به احتمال وقوع بحران نظام مالی جدید نزدیک نبوده است.
شرکتهای جدید که در جایگاه رهبری قرار گرفته اند، جاذب تمامی سرمایههای بالقوه و بالفعل مالی هستند. این شرکتها همچنین از آزادی عمل بیشتری برخوردارند؛ زیرا دولتها پس از بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۷، بانکها را مجبور به افزایش سرمایه و مهار فعالیتهای تجاری خود کردند.
این ترکیب منجر به موجی از نوآوری شد که رشد این شرکتها را شتاب بخشیده و آنها را به سکانداران جدید نظام مالی بدل کرده است.
مهمتر از همه، نظام مالی جدید آمریکا سرمایه را به سمت کاربردهای مولد و ایدههای پیشرو در جهان هدایت کرده و برتری اقتصادی و فناوری این کشور را تقویت کرده است.
به عنوان مثال هوش مصنوعی به واسطه سرمایهگذاران خطرپذیر و بازار جدید اوراق بهادار با پشتوانه مراکز داده رونق و گسترش یافته است. این در حالی است که نظامهای مالی مبتنی بر بانک در اروپا و آسیا نمیتوانند با توانایی آمریکا در بسیج سرمایه رقابت کنند و دقیقا همین موضوع باعث یکه تازی شرکتهای آمریکایی در زمینه فناوریهای جدید شده است.
شکل متفاوت سرمایهگذاری، نه تنها باعث رکود صنایع در این کشورها شده بلکه باعث کوچ سرمایه به آمریکا شده است. در دهه گذشته، ارزش اوراق بهادار آمریکایی در اختیار خارجیها دو برابر شده و به ۳۰ تریلیون دلار رسیده است.
اکونومیست مینویسد با این حال نظام مالی جدید ریسکهایی را نیز با خود دارد که بهخوبی شناخته نشدهاند. در واقع، به دلیل جدید و آزمایش نشده بودن ریسکهای احتمالی در زمان بحران، آنها هرگز بهصورت کمی مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند.
اکونومیست در توضیح این ریسکها مینویسد اولین و مهمترین مورد آنکه غولهای مالی جدید همچنان به طرز شگفتآوری شبیه بانکها هستند با این تفاوت که نظام جدید بهطور ترسناکی غیرشفاف است. درحالیکه داراییهای بورسی تقریبا بهصورت لحظهای قیمتگذاری میشوند، داراییهای خصوصی به شدت غیرنقدشونده هستند. ریسکهای ناشی از قیمتگذاری اشتباه میتوانند تا زمان ارزیابی پنهان بمانند و به این ترتیب در نهایت زیان اصلی متوجه سرمایهگذاران نهایی خواهد بود.
وقوع یک بحران جهانی حتی توانمندترین سیاستگذاران را به چالش خواهد کشید. بسیاری از ریسکهای بازیگران اصلی و پیوندهای آنها با نظام مالی گستردهتر و اقتصاد واقعی، تنها زمانی آشکار خواهد شد که مشکل بروز کند.
از سوی دیگر واکنش به بحران در دوران ترامپ غیرقابلپیشبینی خواهد بود. در سال ۲۰۰۸، وزارت خزانهداری و فدرال رزرو بهسرعت برای نجات بانکها اقدام کردند و خطوط سوآپ برای تامین مالی دلاری در اختیار بسیاری از کشورهای جهان قرار دادند.
اکونومیست مینویسد هرچند دولت ترامپ نیز ممکن است برای نجات نظام مالی جهانی تلاش کند اما اگر تا به اینجا ترامپ را درست شناخته باشیم و در هنگامه بحران، او شروع به انتخاب سرمایهگذاران مورد علاقه خود کند، چه خواهد شد؟
یا اینکه تهدید به طرد یا اخاذی از کشورهایی کند که از آنها ناراضی است و هر پنج دقیقه نظر خود را در شبکه اجتماعی تروث (Truth Social) تغییر دهد، جهان چگونه میتواند از احتمال وقوع بحران مالی جدید بیش از پیش هراسناک نشود؟
به عقیده اکونومیست دیر یا زود، بحران مالی دیگری رخ خواهد داد؛ همیشه چنین بوده است. هیچکس نمیداند فاجعه چه زمانی رخ خواهد داد. اما وقتی رخ دهد، سرمایهگذاران ناگهان متوجه این حقیقت خواهند شد که با نظام مالی سروکار دارند که حتی آن را نمیشناسند.