در شرایط حساس و پرالتهاب کنونی که ایران عزیز ما درگیر یکی از بحرانهای امنیتی خطرناک دهههای اخیر شده است، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، حفظ آرامش ملی، تقویت همبستگی اجتماعی و پایبندی به اصول عقلانیت و خرد جمعی است. دشمنانی که خود را در جایگاه مدعی حقوق بشر و نظم جهانی جا زدهاند، برخلاف…
ایران عزیز، سرزمینی که هویت، فرهنگ و تاریخ ما در رگهایش جریان دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوشیاری، همبستگی و مسوولیتپذیری همه ماست. تهدیدهایی که کشور ما با آن مواجه است، تنها محدود به مرزهای فیزیکی و درگیریهای نظامی نیست، بلکه جنگی همهجانبه علیه باورها، امیدها و وحدت ملی…
یک زمانی میلتون فریدمن به طعنه بیان کرد که اگر مدیریت یک بیابان را هم به دولت بسپارید، بعد از چند سال با کمبود شن مواجه میشوید. شاید خود فریدمن نیز بهصورت مطلق به این گزاره باور نداشت؛ اما در سالهای اخیر سیاستهای اقتصادی ما کار را به جایی رساند که وضعیت کنونی کشور در حوزه انرژی بیشباهت به این گزاره طعنهآلود میلتون فریدمن نباشد.بهطور معمول درخصوص بحران انرژی، از بنزین گرفته تا گاز، برخی مسوولان دولتی و اقتصاددانها انگشت اتهام را به سمت قیمت دستوری نشانه میگیرند.
در سالهای گذشته، قطعی روزانه برق به بخشی از زندگی روزمره مردم ایران تبدیل شده است. منشا این خاموشیها در دو عامل خلاصه میشود: در تابستان به علت کمبود ظرفیت نیروگاهی و در زمستان به دلیل نبود سوخت برای نیروگاهها. معمولا زمانی که خاموشیها شدت میگیرد و بر زندگی مردم تاثیر میگذارد، سیاستگذاران در رسانهها اعلام میکنند که مشکل را شناسایی کردهاند و برای حل آن تلاش میکنند.
ایران بهعنوان یکی از دارندگان بزرگ منابع انرژی در جهان، بهویژه نفت و گاز طبیعی، با چالشهای عمدهای در مدیریت و بهرهبرداری از این منابع مواجه است. ناترازی انرژی به معنای عدمتطابق بین تولید و مصرف انرژی در یک کشور است که میتواند به دلایل مختلف، از جمله عدمبهینهسازی زیرساختها، وابستگی به سوختهای فسیلی و افزایش تقاضا برای انرژی رخ دهد. ایران در سالهای اخیر بهخصوص با افزایش مصرف داخلی و کاهش تولید روبهرو بوده است. براساس گزارشها، ناترازی انرژی نهتنها بر اقتصاد ملی تاثیر میگذارد، بلکه به مسائل زیستمحیطی نیز دامن میزند.
خود را به ندیدن زدن، دیگر حتی در کوتاهمدت جواب نمیدهد. نمیشود که ندید، نمیشود که نشنید. کشور ما با مجموعهای از کمبودها مواجه است که قلب هر کس را که دل در گرو ایران دارد به لرزه انداخته است. تعطیلیهای متناوب، خاموشیهای گسترده، چهار جهش ارزی در هفتسال، بیثباتی اقتصادی، کمبود سرمایهگذاری مولد، بیکاری، ناترازی سوخت و بسیاری از موارد دیگر که در چرخه درهمتنیده مشکلات ایران قرار دارند، ناشی از سیاستهای نادرست در داخل و تحریمهای بینالمللی خارجی هستند.