در شرایط حساس و پرالتهاب کنونی که ایران عزیز ما درگیر یکی از بحرانهای امنیتی خطرناک دهههای اخیر شده است، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، حفظ آرامش ملی، تقویت همبستگی اجتماعی و پایبندی به اصول عقلانیت و خرد جمعی است. دشمنانی که خود را در جایگاه مدعی حقوق بشر و نظم جهانی جا زدهاند، برخلاف…
ایران عزیز، سرزمینی که هویت، فرهنگ و تاریخ ما در رگهایش جریان دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوشیاری، همبستگی و مسوولیتپذیری همه ماست. تهدیدهایی که کشور ما با آن مواجه است، تنها محدود به مرزهای فیزیکی و درگیریهای نظامی نیست، بلکه جنگی همهجانبه علیه باورها، امیدها و وحدت ملی…
توسعه پایدار هدف پرطمطراقی است که در سالهای اخیر درباره آن بسیار شنیده و خواندهایم. در وهله اول عنوان آن بسیار ساده و همهفهم بهنظر میرسد. لکن، برخلاف این ظاهر ساده و همهفهم، بر سر تفسیر آن بحث و جدل بسیاری در فضای آکادمیک و عمومی وجود دارد. یکی از کمکهایی که ریاضیات در اختیار ما قرار میدهد، ارائه بستری برای توضیح مساله است؛ بستری که در آن همهچیز آنقدر شفاف پیش میرود که نیازی به حکایت و تفسیر نیست.
تحول توسعه پایدار دیگر صرفا یک ایده بلندپروازانه نیست، بلکه به یک استراتژی اقتصادی ضروری تبدیل شده است؛ داستانی که نهتنها در عرصه بینالمللی، بلکه در کشورهایی مانند ایران نیز بازتاب دارد؛ جایی که تعادل میان رشد اقتصادی و حفاظت از محیطزیست به ضرورتی حیاتی تبدیل شده است.
آنچه مسلم است جهان برای دسترسی به توسعه پایدار راهی دراز در پیش دارد. این موضوع از سال ۱۹۷۲ با اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیطزیست در استکهلم در دستور کار جهانی قرار گرفتهاست. در این کنفرانس بدان اشاره شد که محدودیتهای رشدی که ما در قرن بیست و یکم داریم در حقیقت ترکیب توسعه اقتصادی و پایداری زیست محیطی است که جمع اضداد است. کنفرانسهای مشابهی در سالهای اخیر در این زمینه برگزار شدهاست و کشورهای جهان متعهد شدهاند برای کاهش شکافهای اجرایی در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند.
جنجالهای توسعه پایدار (Sustainable Development) ادامه دارد و انسان در معرض خطر تکرار اشتباهات انقلاب صنعتی ۱۹۱۹ است؛ زیرا حتی فناوریهای نوینی همچون هوشمصنوعی و اینترنت اشیا هم میتواند عواقب اجتماعی و زیستمحیطی را به شکلی دیگر تکرار کند. ما بهجای چکش نیاز به قلم داریم. هیچ دستاوردی در توسعه و پیشرفت بدون تفکر خلاقیت وجود واقعی ندارد. نوسانات رشد و شکستها در آمارهای بانک جهانی نیز موید عدماطمینان به مسیر نادرست توسعه است.